طلبگی و هزار و یک ...

طلبگی و هزار و یک ...

بسم الله الرحمن الرحیم


×××××××××××××××××××
سرمایه محبت زهراست دین ما

ما دین خویش را به دو دنیا نمیدهیم
×××××××××××××××××××

طلبگی شغل نیست. رسالت است. مأموریت است. ادامه حرکت پیامبران الهی در طول تاریخ بشری است.

×××××××××××××××××××
غالب مطالب این تارنما قلم خود این حقیر هست و جریان کپی پیست به اینجا راهی ندارد .
×××××××××××××××××××
احتمالا به بزرگوارانی که آدرس نمیذارن جواب داده نخواهد شد .
×××××××××××××××××××
کلاً اعتقادی به تبادل لینک ندارم ؛ صلاح دونستید لینک کنید ، وبلاگ های فعال و ارزشی بدون تقاضای تبادل ، لینک خواهند شد .
×××××××××××××××××××
همسایه ی حضرت رضاییم ،هفته ای یک بار ، یک سلام به نیابت از مومنین و آشنایان سایبری هست ان شا الله.
×××××××××××××××××××
بحمد خدا روز ولادت حضرت جواد تو حرم امام مهربونی ها با یه طلبه سادات عهد یاری و یاوری بستیم و ولادت حضرت رضا رفتیم زیر یه سقف.

تنها امیدمان لبخند ‏‏صدیقه طاهره فاطمه زهرا ...
×××××××××××××××××××

عقیده دارم طلبگی جهاده ... اما همسر طلبه بودن جهاد اکبر است / خدا این کنیزای مخصوص حضرت زهرا را نصرت و تایید بفرماید .
بعضیاشون واقعاً از همه چیز زندگیشون ، از ارزوهای دنیویشون از حق و حقوقشون گذشتند تا خادمی سرباز امام زمان را کنند ... کثّرالله امثالهم /

×××××××××××××××××××


×××××××××××××××××××

چشم من و امر ولی ؛ جان من و سیّد علی /

بایگانی

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا یا ابالحسن ایها الامام الرئوف

ما مشهدی ها این روزا  کمتر میریم حرم ! آخه خیلی زائر از سراسر کشور و حتی از کشور های همسایه مهمان آقا هستن و حرم خیلی شلوغه ،  روز های دیگه میتونیم بریم پا بوس بهتره حرم رو واسه مهمون ها شلوغتر نکنیم

من وقتی این زائر هارو میبینم که از چندین کیلومتر قبل با پای پیاده ، با یک حال و هوایی که تا نبینید نمی فهمید گریه کنان به سوی حرم میرن به خودم نیشتر میزنم که وای برما : تمام سال کنار آقا هستیم کنار ولی نعمتمون ولی آیا انطوری که باید ، حق این همسایگی رو اداء میکنیم ؟!

ولی یه کاری رو خوب بلدم ، اینو از علماء حق و بزرگان یاد گرفتم !

این هیئت های سینه زنی و زنجیر زنی که میان ، یواشکی خودتو بینشون جا میدیو باهاشون هم صدا میشی ، اینطوری بین یه عده زائری که اخلاصشون خیلی از من بی مایه بیشتره و مسافت و مشکلات زیادی رو متحمل شدن امید نگاه خاص  بهت بیشتره  .

 این خیل عظیم به عشق یه لحظه کنار مضجع پسر زهرا بودن این سختی و سرما رو به تنشون خریدن که بیان بگن :

 آقا مادرتون گله    ...

............................

آقا سید خیلی قشنگ گفت : بچه ها این حرم رفتن هاتون میدودنید چیه ؟ هردفعه میرید حرم بیعتتون رو با حضرت علی بن موسی الرضا تجدید میکنین ... که ان شالله ما هستیم ،ما گناه نمیکنیم ، حب شما در سینه های ما حک شده و منتظر ظهور پسرت مهدی هستین.

یا امام رضا برای ظهور سریعتر پسرت دعا کن

 یا اهل بیت النبوه   بکم یسلک الی الرضوان

 

من گدا من گدا من گدایم               من گدای شه دین رضایم

   از گدا جز گدائی نیاید                از گدا پاشاهی نشاید

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۸۹ ، ۰۷:۲۴
شیخ عبدالزهرا وثوقی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام به دوستای خوب ! اولین چیزی که ایندفعه میخوام بنویسم یه سری اطلاعات عمومیه که خب برای آشنایی با طلبگی بد نیست خونده بشه .

سعی میکنم  جامع و مانع و مختصر یه کلیّتی  رو متصوّر کنم .

بعد از کنکور ورودی که گرفته میشه ( یه عده ازدیپلم یا بالاتر میان و یه عده هم از سیکل ) البته من نظرم اینه که از سیکل اومدن برا هر کسی خوب نسیت چون اون فرد 14 ساله واقعا از دنیای واقعی بیرون آگاه نیست و و بعد  طلبه شدنش اینقده درس و بحث رو سرش میریزن که اصلا فرصت کار دیگه ای رو نداره و نتیجتاً یه فرد غیر آگاه به زمانه و اطراف خودش بیرون میاد .

خلاصه بعد از کنکور و انتخاب مدرسه مورد نظر بنا به رتبه ای که بیاری میتونی توی مدرسه مورد نظرت انتخاب شی البته هنوز تا ثبت نام یه مرحله دیگه مونده که اونم مصاحبه با متولی یا همون رئیس مدرسه هست . یه سری سوالها رو ازت میپرسن که چرا میخوای طلبه بشی ؟ چقدر از طلبگی اطلاع داری؟ ... و اینکه  پی خیلی چیز ها رو به تنت مالیدی ؟  ... ... مصاحبه بنده که تقریبا دو ساعت به طول انجامید ! یه سه چهار کیلویی لاغر شدم !

 

 

 

 آخ الان یه چیزی یادم اومد اگه حوصله داشته باشید براتون بگم ( اگه هم حوصله ندارید باید بخونید دیگه )من خب قبل طلبگیم هم شلوار پارچه ای و پیراهن معمولی یا یقه شیخی  میپوشیدم و از دو سه سال قبل اقوام منو شیخ صدا میکردن ولی مثل خیلی از هم سن های خودم تی شرت رنگ و وارنگ و شلوار لی هم داشتم که معمولا واسه جمع های خودمونی میپوشیدم ولی واقعا تیپ زدن مذهبیم بیشتر از سوسولیم بود .

خلاصه جونم بگه براتون که یه پنج شنبه  بود که تلفن زنگ زد و گفتن شنبه ساعت هفت صبح تشریف بیارین مدرسه واسه یه مصاحبه . خب حالا به نظر شما فردا من چطوری باید برم حوزه ؟

کسایی که نییدونن خب بدونن که اونجا هیچ کس غیر پیراهن یقه شیخی روی شلوار پارچه ای آزاد چیزی نمیپوشه ، یعنی عرف طلبه ها همینه که البته خیلی هم خوبه .

از اون جایی که من معمولا عادتمه که خرق عادت کنم و معمولا یه کم بازیگوشم صبح با یه شلوار لی روشن و یه تیشرت نارنجی و قرمز رفتم مدرسه واسه یه مصاحبه

گفتم با خودم اگه حوزه خشک نباشه خیلی طبیعی برخورد میکنه و میگه اگه شما خواستید طلبه اینجا بشید باید رعایت اصول ظاهری اسلامی رو بکنید خب منم قطعا قبول میکنم ولی الان که طلبه نیستم

وارد حوزه که شدم همه طلبه ها البته اکثرا اونهایی که از سیکل وارد شده بودن یه جوری بهم نیگا میکردن که انگار یه مسیحی یا غیر مسلمون وارد مدرسه شده ( برا همینه که میگم بهتره از دیپلم وارد حوزه بشن ) ولی الحمدلله مسئولین مدرسه خیلی خوب و با روی باز و مهربونی باهام برخورد کردن که برایه من خیلی جالب بود. ولی الان که خب دوسالی از طلبگیم میگذره تقریبا جزو مقید ترین افراد به لباسشون هستم . لباس هم یه کت بلند تقریبا تا روی زانو و شب کلاه ( از همونایی که حاجی ها میزارن روی سرشون – عرقچین ) . این جامه بلند و پوشیده بودن سر از حرف های اسلامه که تا زمان رضا خان قلدر لباس همه مردم  ایران بوده . اگه دقت کرده باشید هنوز بعضی از قدیمی ها همینطوری لباس میپوشن . خب دید زود تموم شد . داستان به این قشنگی رو حیف نبود که نگم ؟

 

حالا وقتی که طلبه شدی وقتشه بگی

الا یا ایها الساقی ادرکاسان و ناولها   که تاحالا فکر میکردی بابا طلبه ها و شیخ ها که کاری نمیکنن، مفت میخورن و میخوابن وفوقش یه روضه میخونن و یه منبر میرن . ولی نه مثل  اینکه اصلا از این خبرا نیست !  البته به حمدلله از اونجایی که من از شش سال قبل با چندین روحانی آشنا بودم و هرروز با هم بودیم کاملا به فضای حوزه آشنا بودم . برا همینه که توی سه چهار سال اول خیلی ها متاسفانه یا شایدم خوشبختانه بی خیال حوزه میشن و میرن وارد بازار کار .

اما دوره درس خوندن : شما بعد از سطح یک که شامل 6 پایه هست و هر پایه یک سال طول میکشه باید توی خودت لیاقت ملبس شدن به لباس مقدس و با ارزشی که منتسب به پیامبر و ائمه هست رو ایجاد کنی و با توکل به خدا بشی آقا ی شیخ .

سه تا سطح دیگه هنوز مونده که اونا هم جمعا تقریبا 6-7 سالی طول میکشه  پس تا اینجا شد 12 سال درس خوندن.

البته توی این مدت اون پنج تا ( ت ) رو هم به اندازه خودت میتونی انجام بدی :

1-                تدریس

2-                تحقیق

3-                تالیف

4-                تبلیغ

5-                تــــــــوکـّـُـــــــــل

 

بعد از این 12 سال نوبت میرسه به تکمیل پروسه یه اجتهاد که بهش میگن ( درس خارج ) یعنی تا الان شما مقلد بودی و ان شالله قراره تا سه چهار سال دیگه مجتهد بشی یعنی تقلید برات حرامه و برای احکام و مسائل دیگه خودت صاحب نظری .

اون چیزی که امروز بهش احتیاج شدید هست مجتهده یعنی همون شمایی که  بین 15 تا 18 سال عمرتو برای فهمیدن حرف خدا گذاشتی الان  ای  ... تازه یه چیزایی از اسلام میفهمی و میشه بهت بگن اسلام شناس.

اما متاسفانه اکثر طلبه ها دیگه از سالهای 8 و 9 ریزش دارن و ادامه تحصیل نمیدن و جذب امور مختلف میشن که البته و صد البته خدا خیرشون میده و کلی به اسلام خدمت میکنن ولی حرف اینجایه : چون که 100 آمد 70 و 80 هم پیش ماست !! تمام اون فعالیت هارو میشه بعد از اجتهاد انجام داد که اونوقت کیفیتش قابل قیاس نیست .

ولی فقط یه مشکلی اینجا وجود داره اون هم وجود خیل عظیمی از مشکلات روحی و مادی هست .

مادیش برا خیلی ها قابل حله چون خدا خودش روزیه اهل علم رو تضمین کرده . میگن علامه طباطبایی وقتی که نجف مشغول تحصیل بودن یه روز مشکلات مادی ذهنشونو از درس به خودش مشغول کرده بود یکدفعه در خونه به صدا در اومد یه آقای باجمال و لباسی خاص خودشو معرفی کرد : من شیخ حسین ولی هستم خداوند میفرمایند توی این 18 سال من کی روزی تورو فراموش کردم که الان فکرتو از درس خوندن مشغمول مادیات دنیا کردی ؟!! این رو گفت و رفت . فردا صبح بنا به عادت هرروزه علامه طباطبایی بین الطلوعین در وادی لسلام مشغول قدم زدن بودن که یه قبر معماری شده توجه شونو به خودش جلب کرد . سید محمد حسین طباطبایی روی سنگ رو خوندن . قبر مال 300 سال پیش متعلق به شیخ حسین ولی بود . ولی چیزی که هنوز علامه متوجه نشده بودن اون 18 سال بود آخه 25 سال بود که مشغول به طلبگی بودن سنشون هم از این ارقام بیشتر بود مدت اقامتشون توی نجف هم 7سال بود . بعد از کلی فکر و کنکاش یادشون اومد که 18 ساله لباس سرزبازی امام زمانشونو به تن کردند. بله اینا قصه و افسانه نیست .!!!

اما درباره یه مشکلات روحیش  یه دفعه  میخوام درد و دل کنم  که فعلا من فقط یه سر سوزنشو درک کردم

یا علی مدد  

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۸۹ ، ۱۱:۱۶
شیخ عبدالزهرا وثوقی

بسم الله الرحمن الرحیم

منّت خدای را که حالِ فاناتیک بودن را دوباره در این حقیر نمایان کرد تا  عهده دار نوشته دیگری شوم که پیمان دیگری باشد بر عَهد صله رحِم اینترنتی و گذراندن دقائقی چند در محضر اصطلاحات و مثل های عامیانه از منظر اِن قُلت باشد که حد اقل ما اهل خبر و علم در وادی افراد مَنسِی نشانِ فُرگِتی قدم ننهیم  .
خب  باور کنید خودش اومد،دیگه چیکار میشه کرد .

یه چند وقتی میشه که به اصطلاحات ، بعضی ضرب المثلا ، بعضی اسم ها به قول خودم از منظر ان قلت نیگا میکنم ، شروعش هم از تذکر یک بزرگواری بود
نمیدونم شما توجه کردید یا نه ؟ خیلی از ضرب المثل ها ، اسم ها ، یا تیکه هایی که متاسفانه  به دلیل عدم هشیاری خود ما بچه شیعه ها بینمون بار منفی داره ، اگه دقت کنین همشون یه اسم مذهبی و مربوط به دین میشه که شک نکنید کار دشمن شیعه هست . کی بودنش با خودتون .

من چند تاشو مینویسم ولی خیلی بیشتر از ایناهای
شما اینا رو اگه نیمیدونستید بدونید و دیگه به کار نبریدشون اگه هم میدونستید خب به اون دوست های عزیزمون که نا آگاهانه به کار میبرن تذکر بدین که خودش امر به معروف و نهی از منکره

اول از همه  جواد
 اسم به این قشنگی و با مُسَمی ای که لقب مشهور امام نهم جواد الائمه رو خودتون خوب می بینید برای چی به کار میبرن ما به جاش میگیم کامبیز !

یعنی چی ؟!   علی مونده و حوضش
نگید بابا تو هم بیکاری  . چرا داری حرف بی ربط میزنی !
من خیلی دنبالش بودم کراراَ از چندین عالم شنیدم که این مثل رو به کار نبرید که ساخته معانده
آخه بی مروتی که این حرفو زدی اولا که بدون بلـــه حوضش همیشه با علی هست . میدونید که (( انّا اعطیناک الکوثر )) کوثر استعاره یا به قولی مجاز از حضرت فاطمه زهرا ( سلام الله و افضل صلوة مصلّین علیها ) اصلا چون اون مطهّره همیشه با علی بود شهیدش کردند
درثانی این مثل مال وقتیه که تویه بیچاره از همه جا مونده و رونده ای تا بعد این علی و حوضش هستن و موندن که باید دست به دامنشون بشی.

این یکی رو که شک نکنید ساخته سنی های ناصبیه - اشدّ لعنت الله علیهم -
بالا غیرتا بیاید حواسمون جمع باشه
خودشو زده به  کوچه علی چپ

  یا علی یا ذاالکرم یا ذاالنعم یا علی انت صراط المستقیم 
    راه مستقیم فقط راه علی واولادش کوچه علیّه که فقط به مقصد میره
         خب میشه به جاش گفت خودشو زده کوچه عمر چپ !

چرا به خانمی که رعایت اصول دین میکنه اهل ساده زیستیه و دور از تجملات و دنیا زدگی میگن  (اُمّل) یا به کسی که یکم حواسش پرت بوده و کار اشتباهیی رو انجام داده میگن ( عبدل . عبدالله ) بابا افتخارت باید باشه عبدالله باشی اصلا دقت کنید همه این اصطلاحا یه کلمه مرتبط با فرهنگ لغات شیعه هست
من خیلی چیزهای دیگه شنیدم که شرمنده ، ماخوذ به حیا هستم و نمیتونم بگم و تشخیصشون با خود شما که خیلی هاش از اسامی مخدّرات مکرمه عصمت و طهارتند.

حالا تازه ریزه کاری های دیگه ای هم هست که اهمیتش از اینا کمتره ولی تو حرف های روزانه الی ماشالله دیده میشه  مثلا به آقای محمد جلال الدین بلخی  مولوی میگن خب خوبه لقبشه ولی دیگه لازم نیست بگیم مولانا!  باباجان از عوام انتظاری نمیره اگرچه که خب میشه اوناروهم با اطلاع کرد ولی من و شمایی که مثلا به حساب خودمون درس خونده و با فرهنگیم نباید هر کلمه ای رو به کار ببریم . مولانا یعنی آقا و سید و سالار ما که فقط امیرالمومنین هست نه کس دیگه.

یا علی مدد    1صفرالخیر143۱    عبدالزّهـــــــــــزا وثوقی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۸۹ ، ۱۵:۵۰
شیخ عبدالزهرا وثوقی

ابد والله یا زهرا  لا ننسا حسینا

 

اى که به عشقت اسیر خیل بنى‌آدمند
سوختگان غمت با غم دل خرمند

هر که غمت را خرید عشرت عالم فروخت
با خبران غمت بى‌خبر از عالمند

در شکن طره‏ات بسته دل عالمى است
و آن همه دل بستگان عقده‌گشاى همند

یوسف مصر بقا در همه عالم توئى
در طلبت مرد و زن آمده با درهمند

تاج سر بوالبشر خاک شهیدان تست
کاین شهدا تا ابد فخر بنى‌آدمند

در طلب اشک ماست رونق مرآت دل‏
کاین درر با فروغ پرتو جام جمند

چون به جهان خرمى جز غم روى تو نیست‏
باده‌کشان غمت مست شراب غمند

عقد عزاى تو بست سنت اسلام و بس‏
سلسله‌ی کائنات حلقه‌ی این ماتمند

گشت چو در کربلا رایت عشقت بلند
خیل ملک در رکوع پیش لوایت خمند

خاک سر کوى تو زنده کند مرده را
زانکه شهیدان او جمله مسیحا دمند

هر دم از این کشتگان گر طلبى بذل جان
در قدمت جان‌فشان با قدمى محکمند

سرّ خداى ازل غیب در اسرار تست
سرّ تو با سرّ حق خود ز ازل توأمند

محرم سرّ حبیب نیست به غیر از حبیب‏
پیک و رسل در میان محرم و نامحرمند

در غم جسمت فؤاد اشک نبارد چرا
کاین قطرات عیون زخم ترا مرهمند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۸۹ ، ۰۸:۲۴
شیخ عبدالزهرا وثوقی

خب این هم دوتا از همون شعر هایی که گفتم ما بچه های مسجد ( البته خیلی هم بچه نیستن ها هرکودوم واسه خودشون یه ... ین  مهندس  کارفرما  سرباز  طلبه ... ) باهاش انس گرفتیم سر دیگ ، موقع سیاهی زدن ، علم زدن  ، تو اردو ها مسافرت ها و ... خلاصه خیلی خاطره با این شعرها داریم

 ریتم خوندنش هم حماسی

 

آدم هنوز میان آب و گل بود   (۲بار)

 حسین ما عزیز جان و دل بود  (۲بار)

عالم به پیش قامتش خجل بود (۲بار)

عزیز  فاطمه عرش را قائمه  (۲بار)

حسین  سفینه النجاه است   (۲بار)

اصل و اصول حسنات است  (۲بار)

...

حسین ما سفینه النجاه است (۲بار)

منبع جود و مظهر صفات است (۲بار)

مادرش فاطمه عرش را قائمه  (۲بار)

حسین صفینه النجاه است  اصل و اصول حسنات است  (۲بار)

حسین سفینه النجاه است حصن حصین حسنات است  (۲بار)

 


 

ای ماه بنی هاشم (۲بار) خورشید لقا عباس (۲بار)

ای نور دل حیدر(۲بار) شمع شهدا عباس(۲بار)

 

عباس علی سردار(۲بار) ای میر و علم بردار(۲بار)

این غم زدلم عباس از بهر خدا خدا عباس (۲بار)

 

با محنت و درد و غم(۲بار) ما رو به تو آوردیم(۲بار)

دست همه ما گیر ای دست خدا عباس(۲بار)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۸۹ ، ۱۵:۴۶
شیخ عبدالزهرا وثوقی
رفقای گل عزیزان محترم

نظرات قشنگتون رو میخونم و انشا الله توی وبلاگتون جواب میدم

یعنی: نظرات رو توی خود وبلاگم نمایش نمیدم . اگه جواب داشت توی وبلاگتون خدمت میرسم

خب این هم از این    و  اما :

یه چند تا شعر هست که ما بچه های مسجد با این ها بزرگ شدیم

خیلی نی ولی سعی میکنم همشونو یواش یواش بنویسم تا هم شما استفاده کنین هم خودم این شعر هارو محفوظ داشته باشم

یا حسین یا حسین گفتن و مردن خوش است

جان خود را به دست او سپردن خوش است

قبر شش گوشه را بغل گرفتن خوش است

راز دل با گل فاطمه گفتن خوش است

لب شط فرات به یاد سقای عشق

تشنه لب بودن و ار آن نخوردن خوش است

یا وصی الحسن تو را به زهرا بیا

بوی عطر خوش تورا شنیدن خوش است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۸۹ ، ۱۳:۳۸
شیخ عبدالزهرا وثوقی
سلام


خدا قوت
خوبید !؟ الحمدلله
منم شکر خدا زنده هستم و تحت ولایت امیرالمومنین نفس میکشم و از قلبم التماس میکنم که بسوزه و ولو یه قطره اشک برا ابی عبد الله و سقای با وفاش برادر باغیرتش عمو عباس رو بر روی گونه ام نمایان کنه

خیلی شرمنده ام نتونستم بیام بهتون سر بزنم خدا وکیلی حرم میرم یاد همه شما هستم

شمارو به خدا قسم برام دعا کنید ،

دعاکنید بگید این طلبه تازه کار بتونه راه ابالفضل العباس ، که همون شیر پاسبان دین و  ولایت هست رو پیروی کنه و ادامه بده

یا علی مدد

 العبدالعاصی  عبدالزهرا وثوقی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۸۹ ، ۰۸:۲۹
شیخ عبدالزهرا وثوقی
سلام دوست جونا   باور کنید سرم خیلی شلوغه اصلا وقت نیم کنم آپ کنیم

دعا کنید کارام درست جلو بیفته بتونم بیشتر بیا

یا حق


سلام دوستان .

شهادت امام محمد تقی   - جواد الائمه  - باب الحوائج رو به همتون تسلیت عرض میکنم

 

  ۱. سه‌ چیز است‌ که‌ هر کس‌ آن‌ را مراعات‌ کند ، پشمیان‌ نگردد : 1 - اجتناب‌ از عجله‌ ، 2 - مشورت‌ کردن‌ ، 3 - و توکل‌ بر خدا در هنگام‌ تصمیم‌ گیرى‌. (مسند الامام‌ الجواد ، ص‌ 247)

 

  ۲. افزونى‌ نعمت‌ از طرف‌ خدا بریده‌ نمى‌شود ، مگر شکرگزارى‌ از سوى‌ بندگان‌ بریده‌ شود. (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 480)

 

  ۳. در ظ‌اهر دوست‌ خدا و در باطن‌ دشمن‌ او مباش‌.

(مسند الامام‌ الجواد ، ص‌ 245)

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۸۹ ، ۱۱:۲۶
شیخ عبدالزهرا وثوقی
 
 سلام رفقای گلم
این دفعه یه پست تحقیقی گذاشتم . خوندنش ضرر نداره
طی پست قبلی کلی پیام خصوصی برام اومد که از دلیل  تسمیه این اسم سوال میکردن

 
اول از همه ببینید من یه توصیه برادرانه داداشانه خیر خواهانه ... نیم دونم هرچی میخواید اسمشو بزارین :
توی زندگیتون حتما با علماء دینی رابطه داشته باشین . رفت و اومد داشته باشید . باور کنین که ضرر نمی بینید
 باور کنید چون خودم طلبه هستم این حرفو نیم زنما !!!  من خودم اینو تجربه کردم . آخه خونواده ما اهل دین هستن نماز میخونن برا امام حسین گریه میکنن ولی اهل منبر و رابطه با روحانیت نیستن ! ( البته خواه نا خواه دیگه تا یه چند سال دیگه ان شا الله مجبورن که باشن!!! ) خب الحمدلله ما این وسط با حاجیمون ( شیخ محمد دیگه ) آشنا شدیم و ...  حالا غرض : یه روز پای منبر یه آقایی نشسته بودیم که داشت درمورد اسم گذاشتن . میگفت باید یه اسمی روی فرزنداتون بزارید که نشانه ای از عبودیت توش باشه ! میگفت امام حسین سه تا پسر آورد یکی علی اکبر       یکی علی اوسط (امام سجاد)     یکی علی اصغر  اسم های ۱۴معصوم که همگی از بهترین اسم هاست نشانه بارز بندگی ...
بعد چند تا اسم گفت و گله داشت از اینکه چرا دیگه مردم این اسم ها رو نمیزارن رو بچه هاشون ؟!!! یکی از اونا    --  عبدالزهرا  -- بود خب من اونجا از این اسم خیلی خوشم اومد همیشه توی ذهنم بود . درضمن اون موقع اصلا توی فکر طلبگی و حوزه و اینجور مایه ها نبودم
این گذشت تا توی اینترنت اسم چندتا شهید و عارف و ... رو دیدم که عبدالزهرا بوده همینطور توی حوزه علمیه مون هم یکی از طلبه ها اسمش این بود خب از طرف دیگه ما اینو داریم که پیامبر به هرکدوم از اصحابشون میرسیدند که در اسمش نشونه ای از عبودیت نبود ، اسمشو عوض میکردن مثل حضرت سلمان فارسی که اسمش- روز به- یا -بهروز- بود و پیامبر اسمشو گذاشتن سلمان
مورد دیگه اینه که امروز دشمنان شیعه سخت در  صدد کمرنگ کردن نقش حضرت فاطمه و مسائل پیرامون اون هستند که این خودش کلی جای بحث دارهبرای همینه که مقام معظم رهبری میفرمایند : امروز باید فاطمیه را عاشورایی برگزار کنیم
اما این شد آنچه که شد
 
 حالا مقاله نیمه علمی اش رو توی ادامه مطالب میزارم که اگه تمائل داشتید بخونید
یا علی حیدر مدد
 

«عبد» در لغت به چند معنا آمده است: اوّل به معنای پرستش کننده و عبادتگر، آن کس که در مقابل معبود خود اظهار عبودیت، ذلت و طاعت می کند. دوم به معنای غلام و مملوک. (در جای دیگر عابد به معنای خادم آمده است). در ادبیات عرب هر دوی این معانی رایج و مصطلح است، از جمله در قرآن - که یک نمونه ی مثال زدنی از ادبیات عرب است - هر دوی این معانی به کار رفته است.
یکی از استعمالات ( عبد ) برای قدر دانی از زحمات مربی و پرورش دهنده شخص میباشد مثلا نام حضرت عبدالمطلب - شیبه - بود که چون به دست برادرش مطلب تربیت و بزرگ شدکه برای قدر دانی - شیبه - را (عبدالمطلب) صدا می زدند
عظمت و بزرگی شأن ائمه (ع) باعث می شود تا مسلمانان به خصوص (شیعیان) همواره ازآنان تجلیل کرده و به طرق مختلف به اظهار ارادت و علاقه نسبت به آنان بپردازند. نام گذاری هایی از قبیل "عبدالعلی، عبدالحسن و ..." و یا غالب فارسی آن مثل "غلامعلی، غلامرضا و ..." برای اظهار همین شوق و دوستی نسبت به خاندان عصمت و طهارت است.
اما در جواب این که بعد از شهادت ائمه (ع) چه مقصودی از این نام گذاری ها وجود دارد، چنین می گوییم: اوّل این که خدمت گزاری و غلامی امامان معصوم مستلزم حیات دنیوی آنان نیست، بلکه پاسداشت یاد آنان، گرامی داشت راهشان و تمسک و پیروی از مسلک و روش آن عزیزان است، و چه بسا این خدمت بسیار ارزش مندتر و گران قیمت تر است از آنچه یک غلام در زمان حیات آنان در امور دنیوی برایشان انجام می داد. دوم این که با شهادت امامان معصوم تنها جسمشان از میان ما می رود، اما روح بلند آنان همچنان پابرجا و حاضر است. چنان که در زیارات ائمه ی اطهار می خوانیم «و اشهد انک تسمع کلامی و ترد سلامی»؛ یعنی شما سخن مرا می شنوید و سلام مرا پاسخ می گویید. پس اربابان این غلامان نیست و نابود نشده اند که اینها دست از نوکری بردارند، بلکه زنده اند و بر اعمال همه ی ما ناظر و آگاه اند. سوم این که خدمت گزاری یک فرد خدمت به میهمانان، مجاوران و زائران او را به تبع خود دارد چه او در قید حیات باشد یا نه. پس افرادی که به هر نحو خدمتی به زائران و میهمانان ائمه بنمایند، عبد و غلام حضرت خواهند بود.
در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: «(خطاب به راوی) برای فرزندانت نامی بگذار که بندگی خداوند را بفهماند... مثل عبدالرحمن» و نیز در روایات به نام "محمد" سفارش شده است.معروف است که امام حسین (ع) سه فرزند خود را "علی" نام گذاری فرمود.

آنچه از مراجعه به کتاب های تاریخ و رجال استفاده می شود این است که اسم هایی چون عبدالاعلی، عبدالمجید،عبدالحمید ، عبدالسلام و ... به وفور ذکر شده، اما اسم هایی مثل عبدالحسین و امثال آن در ازمنه ی قدیم مرسوم نبوده، و در کتاب های رجال نیامده، ولی پس از روشن شدن عظمت جایگاه رفیع ائمه ی اطهار و بعد از دست یابی به آزادی بیان و آماده شدن زمینه ی اظهار ارادت به آن بزرگ واران این اسامی مطرح شده است.
نتیجه:
آنچه در پایان می توان نتیجه گرفت این که نام هایی چون عبدالعلی، عبدالرضا و عبدالزهراء ... برای اظهار آمادگی خدمت، پا در رکابی و اظهار ارادت به معصومین (ع) است که پس از فوت آنها نیز مطرح است و چنین نام گذاری هایی در جایی که ترس از اتهام شرک نیست اشکالی ندارد.

 
۴۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۸۹ ، ۱۱:۵۴
شیخ عبدالزهرا وثوقی

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

رفقا از طرف همه تون نائب الزیاره ولی نعمتمون هستم . ان شا الله

 

سلام بر دوستان و همراهان عزیز

من توی زندگیم یه سری قوت قلب ها دارم که یکی از اونها دیدن حضور عاشقانه و پر تشعشع بچه شیعه های حیدر امیر المونین توی محیط های علمی , صمیمی سایبری هست

خب ان شالله که دوباره سعی میکنم بیشتر دنبال مطلب خوب و مفید باشم که وبلاگمو آپ کنم

 

راستی یه خبر خوب

ان شاالله امشب توی خیابون میخوایم خیابونو قرق کنیم ، جلوی ماشینا رو بگیریم خلاصه

برو و بیاییه . بستنی بدیم خلق الله جائیزه بدیم بچه ها مداحی پخش کنیم و ....

و اما یه خبر دیگه :

.

..

...

من ... من ........ . من اسممو بین رفقام هم عوض کردم تا دیروز فرهاد بودم همه بهم میگفتن کو عشقت ؟!! ای فرهاد کوه کَن

امروز میگم آره من عاشق ، من کوه کن . ولی عشق من خیلی شیرین تر از اون حرفاست

امشب امید به خدا قراره یه سوری به رفقا بدیم و دیگه بچه ها ((   عبــد الـــــزهرا    )) صدام کنن . ان شالله اینم عیدی امام رضا ( علیه السلام ) به ما باشه

البته درباره مبنای این کار قراره با هم حرف بزنیم .

خب عزیزان دل دست علی یارتون خدا نگهدارتون.

 

 

۲۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۸۹ ، ۱۱:۳۵
شیخ عبدالزهرا وثوقی