طلبگی و هزار و یک ...

طلبگی و هزار و یک ...

بسم الله الرحمن الرحیم


×××××××××××××××××××
سرمایه محبت زهراست دین ما

ما دین خویش را به دو دنیا نمیدهیم
×××××××××××××××××××

طلبگی شغل نیست. رسالت است. مأموریت است. ادامه حرکت پیامبران الهی در طول تاریخ بشری است.

×××××××××××××××××××
غالب مطالب این تارنما قلم خود این حقیر هست و جریان کپی پیست به اینجا راهی ندارد .
×××××××××××××××××××
احتمالا به بزرگوارانی که آدرس نمیذارن جواب داده نخواهد شد .
×××××××××××××××××××
کلاً اعتقادی به تبادل لینک ندارم ؛ صلاح دونستید لینک کنید ، وبلاگ های فعال و ارزشی بدون تقاضای تبادل ، لینک خواهند شد .
×××××××××××××××××××
همسایه ی حضرت رضاییم ،هفته ای یک بار ، یک سلام به نیابت از مومنین و آشنایان سایبری هست ان شا الله.
×××××××××××××××××××
بحمد خدا روز ولادت حضرت جواد تو حرم امام مهربونی ها با یه طلبه سادات عهد یاری و یاوری بستیم و ولادت حضرت رضا رفتیم زیر یه سقف.

تنها امیدمان لبخند ‏‏صدیقه طاهره فاطمه زهرا ...
×××××××××××××××××××

عقیده دارم طلبگی جهاده ... اما همسر طلبه بودن جهاد اکبر است / خدا این کنیزای مخصوص حضرت زهرا را نصرت و تایید بفرماید .
بعضیاشون واقعاً از همه چیز زندگیشون ، از ارزوهای دنیویشون از حق و حقوقشون گذشتند تا خادمی سرباز امام زمان را کنند ... کثّرالله امثالهم /

×××××××××××××××××××


×××××××××××××××××××

چشم من و امر ولی ؛ جان من و سیّد علی /

بایگانی

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «یا زهرا» ثبت شده است

ای دختر آفتاب ای همسرماه

ای آنکه تو را ستاره ها خاطرخواه

این ذره به درگاه تو آورد پناه / یا فاطمه اشفعی لنا عندالله

 

بسم الله الرحمن الرحیم

* علی را پرسیدند: برای همسری زهرا چه داری تا مهرش کنی؟ عرض کرد: یا رسول الله از تمام دارایی های دنیا شتری هست مرا و شمشیری و زرهی...

/ راستی چه شد که زره برگزیده شد برای فروش؟ زره شد مَهر فاطمه

/ هیچ کس ندانست راز این مهریه را... جز فاطمه! هیچ کس نفهمید زان پس علی را چه به زره؟!

* سالها گذشت و این راز سر به مُهر ماند، سا‌ل‌ها گذشت...

هنوز چندی از اعلام جانشینی مولانا امیر المومنین علی علیه السلام که به ید حضرت رسول الله اعلام شد ، نگذشته بود که داغ رحلت رسول‌الله قلبها را پُر ز خون کرد، چه خوب که رسول‌الله نبود تا ببیند چگونه علی را از مسند خلافت به زیر کشیدند! چه خوب که نماند و ندید مزد رسالتش را...

روزها که علی از کار روزانه فارق می شد، بال و پری می‌گشود به سوی خانه، باکی نداشت از بی‌محبتی آن جماعت، از اینکه تا دیروز هم رکاب پیامبرشان بود، امّا امروز دیگر حتّی جواب سلامش را هم نمی‌دادند! فقط ملول می‌شد از جهل و نادانی آن ابوجهل‌ها...

می‌رسید خانه، در را که می‌گشود، سلامی می‌داد اهل خانه را و این زهرایش بود که مشتاقانه به پیشوازش می‌دوید. جواب سلام زهرایش او را بس از آن همه بی‌محبتی‌ها...

اصلاً فراموشش می‌شد غم دنیا را، مگر میشود فاطمه‌اش بخندد وحیدر غصه ای به دل داشته باشد؟ لبخند فاطمه او را کفایت است .

مگر نه اینکه پیغمبر صلی‌الله علیه‌وآله در معراج نوری مشاهده کردند عظیم ، از جبرئیل پرسیدند: آن نور چیست؟ عرضه داشت : یا احمد! این نور، نور لبخند فاطمه زهرا به علی‌اش است.

* دست حسنین را می‌گرفت، در کوچه‌های مدینه، تا برای علی‌اش بیعت بگیرد، مردم بی‌خرد یا درب خانه نمی‌گشودند یا می‌گفتند: دیر آمدی بنت رسول الله!!! قبل علی با کس دیگری بیعت کرده‌ایم ما...

* علی در خانه نشسته بود، آمدند پشت در، تا به زور وادارش کنند به بیعت، زهرایش دوید پشت در؛ رها کنید مارا، چرا که ما عزادار غم رسول الـله هستیم...

/ هیچ کس نفهمید چرا زهرا دوید پشت در؟!

درب خانه را آتش زدند، زهرا هنوز پشت در بود .

در را به زور گشودند تا علی را با ریسمانی ببرند به سوی بیعت با جور...

در را آتش زدند، زهرا پشت در بود...

در را به زور گشودند، زهرا پشت در بود... زهرا پشت در ماند...

زهرا پشت در بود... زهرا پشت در ماند...

کوبید با لگد به در و یک نفر نگفت/ ملعون نزن، مادر ما بار شیشه داشت.

و چه خوب مادرم زره شد تا علی‌اش، امام بماند...

من یک زره برای جهازش فروختم / او عزم جزم کرده بمیرد برای من

جایی برای کوثر و زمزم درست کن / فضه برای فاطمه مرهم درست کن

تا داغ این شقایق زخمی نهان شود / تابوتی از لطافت شبنم درست کن

تابوت کوچکی که بمیرم درون آن / با چند تخته چوب برایم درست کن

از جنس هیزمی که در خانه سوخت نه / از چند چوب و تخته محرم درست کن

طوری که هیچ خون نچکد از کناره‌اش / مثل هلال لاله کمی خم درست کن

 

این روزها دیگر فاطمیه هم تمام شده ...

برادرم ... خواهرم ... برای سعادت من و تو ناموس خدا حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا شهیده شدند ...

اگر مردی ... غیرتت ... غیرت الله اکبر ، علی علیه السلام سختی ها کشید تا من و تو غیرتی باشیم ... غیرت دین و ناموس ..

اگر بانویی .. حیا ات ... حجابت ... چشم زهرا به حجاب من و توست ...

 

زهرا باور و زهرا یاور باشید ...

یا مرتضی علی

۲۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۰:۱۹
شیخ عبدالزهرا وثوقی
بله ...کریمه ی اهل بیت ... خانم ... دسته ی گل ...

دختر فاطمه  ...  همنام فاطمه ...    ریحانه و عزیز و لطیف و مهربان و خووب ... مثل مادر خوبش

شده تاحالا کسی به شما لطفی کنه که اصلا انتظارشو نداشتید ؟!!!  اصلا خودتونو قابل نمیدونستید ...

خدا وکیلی روم نمیشد نظر سمت گنبد موقره شون بندازم ...

اومدم نشستم  کنار علویه ساداتمون ...

-  سیده ... عمه جانتون ...  خانوم فاطمه معصومه ... خیلی مهربونن ... سیده ... اینجادنیا نخوای ها ... که ضرر کردی ... اینجا باید فراست داشته باشی ... باید زرنگ باشی ... خیلی چیز های بالاتر ... اینجا فقط حضرت زهرا بخواه ... اینجا فقط نگاه مادرت صدیقه ی طاهره بخوای ... فقط یه نگاه شیرین حضرت سیده النسا ... والله ... والله زندگیمون بیمه ست  ... دنیا و آخرت ... فقط یه لبخند شیرین ... یه چشم روی هم گذاشتن و سر تکون دادنشون ...

سیده ... امام زمان به احترام عمه بزرگوارشون و آبروی شما که سادات اولاد علی علیه السلامید جامونو هماهنگ کردن ...

- آقا عبدالزهرا ...یعنی چی ؟!! چی شد ؟  مگه چی میگفتن  اون آقا ؟!

- هیچی گفتن یه خونه ای هست که اونم واسه امام زمانه ... هرچندروزی که خواستید تشریف داشته باشید هم ما در خدمتتونیم..

 (همه چی .. همه کائنات به دست امام زمانه ... اما طلبه ها در عهد طلبگیشون از همون اول ... همه ی زندگیشون ... زن و بچشونو همه ی وقتشونو وقف صاحبشون رهبرشون امامشون کردن)

حال عجیبی بود ... سیده خانوم ما همینطور یه چیزی زمزمه میکردو به گنبد نگاه میکرد ... آروم آرووم ...اشکاش از زیر پوشیه ش همون حجابی که به عشق مادرش و به راهش باشوق انتخاب کرده ، دیده می شد .

بله ... یادمون باشه ... هیچ وقت رومونو از در خونه ی این خانواده برنگردونیم ...این توصیه امام صادق علیه السلامه ...

 عادتکم الاحسان و سجیتکم الکرم ...

عجب خونواده ی گلی بودن ... ما شاء الله ... طلبه ها اکثرا با صفان ... اما بعضیاشون واقعا یه صفای دیگه ای دارن ...   واقعا با آرمان هاشون زندگی میکنن ...   شاید توی این خونه ها ادم راحت تر بتونه با خدای خودش خلوت کنه ...

عید الزهرا عقد کرده بودن ... خیلی کار جالبی ... من اینطورشو نشنیده بودم تاحالا ...

متعه یا همون صیغه ... یا همون ازدواج موقت ... بخواین نخواین حلاله ... سنته نبوی ... بجاش خووبه و نوووره ... بله کسایی که هضم اینمطلب سخته براشون زوود داغ نکنن ... توی موضوعات مطالب یه پست دراین باره  در این باره نوشتم اونو حتما بخونن.

یه هفته اول محرمیتشون ... عقد موقت ... یعنی همون صیغه که سنت هست رو خونده بودن ... تا به کووری چشم هرچی مخالفه و خلیفه ی ثانوی ! به فرموده ی امام صادق مخالف که نه موافق و عامل به این اصل بوده باشن ... بعد یه هفته عقد دائم میخونن ... تا هم به این سنت حسنه عمل شده باشه و هم صیغه ایشون همون خانم گل دائمشون بوده باشن ... (طرفداری از بانوان مکرمه  ... دعا یادتون نره !!!)

 عید غدیر هم رفته بودن خونه خودشون ... اربعین هم کربلا معمم شده بود ... یه چیزی مثل خود ما ...

زوود تند سریع ... کیفیت را تجربه کنید !

خونه یی کاملا ساده ... فقط همون وسایل ضروری زندگی ... فقط ..

نه لوستر ... نه مبل ... نه چوبو و گنجه و .. نه وسایل آنچنانی ...

بخدا اگه زندگی ها و توقع ها همینطور باشه به قسم حضرت عباس ... خیلی از همین جوانهایی که حتی جرات مطرح کردن امر ازدواجو با خونوادهاشون نمیکنن .. سه ماهه سر خونه ی خودشونن ... اشکالی نداره ... اونایی که میخوان با تجملات باشه و توقع لباس عرووس انچنانی و تالار اینچنانی و ... هم اصلا دل سوزی براشون نیست ... نوش جونشون ... جدی میگم ... صبر کنن تا فرجی بشه ...

یعنی چی ؟!!! هم پسر ها هم دختر ها ... محورها یادشون شده ... قدیم میگفتن به پسری که اهل مسجد نیست دختر نمیدیم ... که حدیثم هست ... شما رو به خدا پسر امروز ما باید چی داشته باشه تا دخترمونو بدیم ؟!!!   از اون طرف ... دختر باید چه ویژگی هایی داشته باشه ؟!!  اینکه محجبه باشه عفیفه باشه   یا نه درس خونده و دانشگاه رفته باشه ؟!!   با کلاس باشه ! عروسک باربی باشه ! خوش پوش باشه

یادمون شده که دختر باید نفسش آرووم باشه ... باید مطیع باشه و فروتن ... باید مادر باشه ...مهربان ونرم ... نه اینکه مهندس عمران باشه و ... تقصیر خودمونه همه چی ...

ما ازدواج کردیم ... هیچی هم نداشتیم ... شد ... والله شد ... همه چی هم اومد !  البته به قول بنده خدا میگفت امام زمان رابین هود شما طلبه هاست ... ... استغفر و استغفروالله ..خ

 بله دیگه .. جمعه صبح هم رفتیم جمکران ... حالی بود .. بعدشم ناهار  که دوتا سیده خانم ( خانم این بنده خدا هم سادات بودن ... اون ن هم سادات موسوی ... خلاصه دختر عمو ها هم دیگه رو گیر آورده بودن ! ) درست کرده بودنو رفتیم روی یه کوی اون بالا بالا ها خوردیم ... دو شیخ معمم و دو خانم پوشیه ای!!

گفتم پوشیه ...  عجب حجاب خوبی هم هستا !    در حقش جفا شده ... یکی اینکه کمتر استفاده میشه .. اما من توی این یکی دوسال خیلی بیشتر دیدم  ... واقعا روی آوری به این حجاب بیشتر شده ...

یکی دیگه هم اینکه این حجاب اصول داره ... فلسفش دفع نظره ... نه اینکه یه پوشیه با چاک بزرگ این چشم و ابروی اصلاح شده و ارایش شده رو توی ویترین بزاری که هزار بار بیشتر جلب توجه کنه !!!! 

  

 خدا اونایی رو که قلبشون مریضه و از این حماقت ها میکنن رو اگه قابل هدایتن ،هدایت وگرنه... لعنتت بر آنها  فضاعف علیهم العن منی و العذاب الالیم ...

اخه عزیز دلی که واقعا نمیفهمی داری چکار میکنی ... چادر قداست داره ... پوشیه قداست داره ... حق نداری  هرطور دلت خواست باهاش رفتار کنی ...

نکته ی قابل توجه ... به پوشیه کارنداشته باشید ... یه ابزاره ... مدل های مختلفش هم در فرهنگ های مختلف وجود داره ... پوشش صورت خانم ها یه مساله ایست فقهی در دین اسلام ... مساله ای که در ادیان مختلف ... حتی در ایران باستان و در زرتشت هم خیلی محکم وجود داره ... و اینکه یشینه ای کاملا تاریخی هم داره ...

همین الان کثیری از مراجع پوشاندن وجه و کفین ( همونی که به ما میگن استثنا شده ) رو احتیاط واجب میدونن و این در شرایطیست که صورت و دست ها زیوری نداشته باشه

و به فتوای همه ی مراجع عظام تقلید پوشاندن وجه و کفینی که اصلاح ابرو شده ارایشی داره حتی کمش .. ناخن بلندی داره لاک زدست .. انگشتر یا النگو داره واجبست ...

چقدر توی خیابون خانم های محجبه یی رو میبینید که با هم چادر روشونو میگیرن ؟!!! خب همینه بالام جان ...پوشیه همونه !!   کسی نمیگه پوشیه ... میگیم پوشوندن صورت از نامحرم حالا میخواد با رو گرفتن یا با پوشیه ... اما مزیت پوشیه اینه که مطمئن تر هست و راحت تره ...

ضمن اینکه سیره ی اهل بیت هم بوده ...

این بود سفر خوب ما با مهمان نوازی میزبان مهربانش ...

برگشت هم عقب اتوبوس خالی بود ... از قم تا هم مشهد خوابیدیم ... (البته نمازم خوندیما!) ولی واقعا باقیشو ۱۴ ساعت خوابیدیم ...

یا علی

۴۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۱ ، ۱۸:۴۴
شیخ عبدالزهرا وثوقی
بسم الله الرحمن الرحیم

برادران مسلمان ما ... مردم فلسطین ..

استواریتان مستدام ... عزمتان استوار ... ما نیز آنچه از عهده مان برآید را دریغ نمیکنیم ... حد اقلش تائید و ابراز همدردی تان است .

حد اقلش این است که ساکت نمی مانیم .

 آخر شیعه که باشی .. مقتدایت که حیدر شد ..تاب سکوت در برابر ظلم را دیگرنداری ...مظلوم هرکه میخواهد باشد

آخر اسم مظلومیت که می آید  بدنمان گر میگیرد .. یاد کوچه ها ! حکایت شیعه و مظلومیت حکایتیست جان کاه .. دیرینه ..کوچه های غربت و غم قحطی یک مرد بود .. خانمان در غارت بی غیرتی نامرد بود.. 

ما خوب میدانیم مظلومیت یعنی چه ! خدا لعنت کند هرکه را که ظلم کرد...  !! 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذالک ...

اما  یک راه بیشتر نیست .. شک نکنیم !    تنها راه ، راه ابی عبد الله است و بس ...

قدس هم باید کربلایی شود ... که جوانانتان را به یاد علی اکبر و قاسم جلو بفرستید ،که رشادهایتان رنگ ابالفضل العباس بگیرد ..

که به یاد امیر المومنین علی علیه السلام سینه تان را پر از حبش کنید و حیدری جلو بروید  ... نه حب هیچ کس دیگر .. !

که هر وقت طاقتتان سر آمد یاد نصیحت و تجربه شهدای ما باشید ..

ذکر لبامون تا که یا زهرا میشد    همه گره هامون وا میشد       همه گره هامون وا میشد

استواریتان که اینطور بوی خدا گرفت دیگر غمی ندارید ... میشود همان ( ما رایت الا جمیلا ! )

 

  یا الله ...   و بَذَلَ مُهجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَهِ وَ حِیرَهِ الضَّلالَه

 یعنی خون جگر اش را داد ، خون گلوی خود را داد ، خون سر خود را داد ، خون آن بچه شیری را داد تا مردم را متدیّن کند ، مردم را عالم کند ، تا اگر  هرجا ماندی مقتدایت اوباشد و پایداریت استوار گردد . این معنی همان است که گفتم ... شیعه و مظلومیت حکایتیست عجیب ..

همان که گفتم ... حد اقلش این است که فردا در روز قدس با لبان تشنه در برابر حرم علی بن موسی الرضا حتی شده زیر آفتاب می آییم  عیبی ندارد ،به یاد تشنگی اماممان ..!!   اما تاب ظلم را نمی آوریم ..   ما بیاد مظلومیت آقایمان علی می آییم ! ما به یاد ظلم کوچه ها می آییم .. ما به یاد این شعر می آییم 

که   بر حاشیه برگ شقایق بنویسید گل تاب فشار در و دیوار ندارد  

حال مظلوم هرکه می خواهد باشد ..  خدا ظالمان را لعنت کند  !!!

یا زهرا

الشیخ عبدالزهرا وثوقی   (عُفی عنه)

یوم القدس ۱۴۳۳

۳۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۱ ، ۲۱:۱۵
شیخ عبدالزهرا وثوقی
بسم الله الرحمن الرحیم

 

قبل اینکه طلبه بشی باید پی خیلی چیزهارو به تنت مالیده باشی ...

اینکه یه دوره چندین ساله درس بخونی و ممحّض در درست باشی ... دوره ای که به لحاظ کمی و کیفی خیلی بیشتر از یه دکتری هست

اینکه با زندگی ساده ی ساده ی طلبگی بتونی کنار بیای

اینکه از غریبه و دوست وآشنا ، هرکدوم به نحوی طعنه ای بشنوی و اما بخاطر عشقت به رسالتت تحمل کنی و راسخ درادامه طریق بمانی ...

اینکه باید سختی های راه را به جان بخری ...

اینکه باید روی نفست کار کنی ... خود رابسازی ...  برتمایلات نفسانی غلبه کنی چون قراراست ادامه ی راه انبیا بدهی و تربیت نفوسی دست توست

اینکه باید احساس مسئولیت کنی

اینکه باید جهاد بکنی ...

اینکه باید عاطفه و احساسات داشته باشی ...

اینکه قرارست امتحان ها شوی تا پختگی یابی

اینکه ...

 

 

اینها همه سختی دارد که باید تحمل کنی ... چشم امیدت و ید استعانتت وقتی سمت مهدی زهرا شد و به عشق او نفس کشیدی و به سربازی برای او افتخار کردی اوضاع فرق می کند. بخدا سختی اش هم زیباست ... شیرین است... آنقدر گوارا که نپرس!   آخر خروجی همین عشق بود که شهیدان خدایی تربیت کرد :

کجائید ای شهیدان خدائی         بلاجویان دشت کربلایی

همینجاست که زمزمه ات مدام همین است :

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم             که در طریقت ما کافریست رنجیدن

اینها همه درست ...یعنی واقعا آرامش ما و دلگرمی ما و تکیه گاه ما ، یارو مددکار ما  ، صاحب ماست ...حجه بن الحسن المهدی

 

اما باورکنید برای این همه طاعت خدا ، حتی برای همان دلگرمی ات به مولایت باید یاری داشته باشی از جنس یاس ... ! 

ریحانه ای که تسکنوا الیها ...   گلی که نور چشمت باشد و قوت قلبت و مایه ی آسایه ات ...

مونسی که خون فاطمه زهرا در رگ هایش جریان دارد . 

لبخند که میزند ... صحبت که می کند ...غم دنیا هم که در سینه ات باشد فراموش میکنی و عزمت را جزم میکنی برای اطاعت خدا ... برای ادامه راه ... برای رسالتت

اصلا همان  که علی علیه السلام در جواب از سوال پیامبر (صل الله علیه وآله) درباره فاطمه اش گفت :

(نِعْمَ الْعَوْنُ عَلی طاعَةِ اللّهِ)

+ بهترین یار در اطاعت از خدا و طی طریق بندگی

آخر تو هم دختر همان مادری ، ساداتم...

اصلا شما خانواده کارتان همین است ... خوب بیچاره مان میکنید !!!

قلبی لدیک و روحی فدا اُمّک

 

 

یا زهرا

۳۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۱ ، ۲۰:۴۷
شیخ عبدالزهرا وثوقی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام علیکم و رحمه الله !

اسعد الله ایامکم سعیدا   یا رفقا !

ببخشید پستو تا گذاشتم و ثبت کردم که بنویسم، شارژ وایمکسم تموم شد ! ( ما هم وایکمس داریم ! )

خلاصه اینکه امروز روز مبعثه و از روزهایی هست که امید استجابت دعا میره !

 

حاصل عمر پیامبر اکرم صل الله علیه و آله دو ثمره عظیم و ارزشمنده .

ثمره اول :

نتیجه ی تمام رسالت و تحمل این همه سختی ها و خون دل خوردن ها و تبلیغ ها وصل شدن این بعثت به ولایت امیر المومنین علی علیه السلام هست.

واسه همین بود که ایه نازل شد یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و اهمیت اون وقتی معلوم میشه که بلافاصله خداوند میفرمایند اگر این تفویض صورت نگیرد و نبوت به ولایت حیدر امیرالمومنین وصل نشود : ما بلغت رسالتک . یعنی عملا این بعثت و رسالت بدون ولایت بی فائده می ماند !

لذا واسه همینه که ما دعا میخونیم :

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیرالمومنین علیه السلام .

 

و اما ثمره ثانی :

متواتر به نقل از خود پیامبر مهربونی ها شنیدیم که هدف از رسالت چیزی غیر از اتمام و رواج و برانگیختن مکارم اخلاق نبوده !

انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق

 

حالا من اینجا یه حرفی دارم : اینکه تمام این مکارم  ، یعنی؛ خوبی ها،مهربانی ها، زیبایی ها ، لطف ها و ادب ها متانت ها و وقار ها ... همه و همه در یادگار پیامبر جمع است با لطافتی مادرانه !

طوری که خود پیامبر مهربانی ها هم دچار لطف این انسیه حوراء شده ... ام ابیها !

این ودیعه ای که حتی برای تمسک به ولایت امیر المومنین محبتش شرط است !!

 

از کوزه همان تراود که در اوست . 

 وقتی عشق فاطمه در دل داری خلق و خویت آسمانیست . بهشت است . سبز است !   زندگیت بوی خدا می دهد ...  و الله تاثیر دارد ... احساس داری لطافت داری ...  سینه ات غرق در یاس است .

پس علی و فاطمه شدند دو ثمره عظیم و ارزشمند و هدف وغایت بعثت

که امروز حب امیرالمومنین و صدیقه طاهره ، که هرچه داریم از آنهاست را مدیون حضرت رحمة للعالمینیم - صل الله علیه و اله -

اخوی من خواهر من قدر بدونیم ! من و شمایی که محب اهل بیت هستیم حتی قدر خودمونو هم بدونیم ! بله ... قدر خودمونم بدونیم ...

 

تمام .

 

یا زهرا

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۱ ، ۰۴:۴۳
شیخ عبدالزهرا وثوقی
سلام

یادم رفته بود بگم که ایشون طلبه هم هستن! 

اینطوری شیرینی زندگی طلبگی دلچسب تره !  شاید تو بعضی مسائل واقعا فقط یه طلبه بتونه درکت بکنه و دلداریت بده و کمکت کنه ...


ایشون وبلاگی رو  راه اندازی کردن !   آدرس وبلاگ یه صفر بیشتر از ادرس اینجا داره!!

واسمون دعا کنید که هردومون به عهد طلبگیمون پایبند و استوار باشیم !

و فقط یه آرزو ... فقط یکی ...!!   

اینکه اون دنیا لبخند زیبای صدیقه ی طاهره نصیب ما و شما بشه ! یه لبخند مارو بسه ... 

 حتی از همون دور دورا ...    فقط یه لبخند  ...

از همون خنده هایی درمعراج رسول خدا درباره اش از حضرت جبرائیل پرسیدن ... همون خنده ای که پهنای بهشت از اون روشنه ! روشنه از همون نوری که از خنده های فاطمه است برای علی !!

 همون خنده هایی که علی را ... فاتح خیبر را ، همان که به دنیا گفت غری غیری ... ازهمان لبخند هایی که اسد الله الغالب را بیچاره کرده ..!! در تمام عالم فقط یه چیزهست که علی را خوشحال و آرام و راضی میکند ... لبخند زهرا برایش ... همان که گرفتارش کرده ...

یا علی مدد


۲۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۱ ، ۲۲:۰۵
شیخ عبدالزهرا وثوقی
بسم الله الرحمن الحیم

از فکه که برمیگشتیم گفتن موقتی قسمتی از کانال کمیل رو باز کردن . یه عده مشغول تفحص بودند یه عده هم منطقه رو واسه بازدید محیا کرده بودن

اینجا محل شهادت همونایی بود که امام فرمودند جزو فرشتگان و ملائکه الله هستند

همونایی که چندین روز تشنه محاصره شون کرده بودن

همونایی که آخر هم مثل مولاشون بالب تشنه شهید شدن...

منطقه ی عجیبی بود میگفتن بخاطر نوع مین ها و زمین و خاکش و استراتیژی کانال، هیچ کار نمیشه کرد. نه میشه مین ها رو درآورد و خنثی کرد بماند که بخاطر فرسودگی حساسیتشان هم بالا رفته، نه میشه پیکر شهدا رو درآورد و نه محل دقیقشان مشخص است . تنهاچیزی که مسلم است وجود پیکر مطهر قریب ۳۰ نفر از شهداست... مثل مادرشان زهرا .سلام الله علیها ... غریب و  پنهان

 از پشت سیم خاردارها ناخواسته آرام آرام ،اشکهایت به یاد غربت بقیع و سترقبر مادر این شهدا برگونه ات جاری میشود.

چیزی که قلب مارا سوزاند زمزمه های مادر رضا بود ...

پیرزنی با کمری خم!   ...  میگفتند هرسال میاد اینجا ...  پسرگلش اینجا شهید شده، هنوزم همینجاست،پشت همین سیم خاردار ها ...

زار میزد ... رضاجان ... رضاجان ... اینجا بوی مادرت فاطمه ی زهرا رو میده !!!... شماها اینجا غریب نیستین ، مادرتون بهتون سرمیزنه ...

رضا جان نکنه رفقای تفحص گرت پیدات کنن بیارنت شهر ها !!! شهرها پر از گناهه ............

بماند ... من که دیگه تاب نوشتنشم ندارم

یا علی

۱۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۱ ، ۱۱:۰۹
شیخ عبدالزهرا وثوقی

بسم الله الرحمن الرحیم

پیرو راه شاه شهیدانیم                                  در پناه حسین اهل ایمانیم

از ازل دل را به موج پرچمش بستیم                  هرکجا رفتیم و گفتیم با حسین هستیم

به او دل داده ایم یقین آزاده ایم                       سیه پوش غم و محرم زاده ایم

عزت و آبروی ماحسین است                           هم دنیا هم عقبی ما حسین است+

حسن آرام جانم               حسین روح و روانم

 

ما دلـیران خـاک ایرانیم                                   طـفل گـهوارۀ پیر جمارانیم

ما نترسیم از فریب کوفی و شامی                   با بصیرت و موج بیداری اسلامیم

غلام حیدریم به زهرا(س) نوکریم                      ولایت محور و  مطیع  رهبریم

با شهیدان ما پیمان خون بستیم                     چشم به راه گل فاطمه(ع) هستیم

حسن آرام جانم               حسین روح و روانم

 

در مصاف خصم زنده و بیداریم             به پای سید علی ، جان به کف داریم

هم نوا با رهبر آزاده میخوانیم                ما اشداء علی الکفار می مانیم

به او دل داده ایم یقین آزاده ایم               بدانند دشمنان که ما آماده ایم

از فتنه ما را ترس و واهمه نیست               تا وقتی رهبر ما خامنه ایست

حسن آرام جانم               حسین روح و روانم



چقدر زوود گذشت ...

عجب حالی بود ...

چه حال و هوایی داده بود پرچم های یا زهرا ( سلام الله علیها ) ، هر منطقه ای که میری دور تا دور ، نام آرامش بخش قلب علی ، به پیکرها و ارواح طیبه ی شهدا .وبه برکت اونا به زائرای این مناطق ،

مادری میکنه...

 

 نمیدونم ... اعتقاد داشتما... اصلا خودم تبلیغ میکردم و درباره ی این مسائل برا بقیه صحبت میکردم

اما شاید اگه خودم با تمام وجود حسش نمیکردم ،توی قلبم ایمان محکمی بهش نداشتم ... شاید ...

خدارو شکر ، برکت زیارت شرهانی بود و تفضل حضرت زهرا ...

تاحالا نرفته بودم جنوب . گفتن اولین جا میریم شرهانی ، رسیدیم وضوو گرفتیم رفتیم داخل حسینه . روضه ی حضرت علی اصغر و توسل به صدیقه ی کبری  گفتن بریم معراج ! من نمیدونستم چیه و کجاست !

همین عکس پایین معراجه ! ساده ی ساده. خاکیه خاکی ، با یه سقف کوتاه ، تاقبل از این فقط یکبار همچین حالی بهم دست داده بود.

سرمو خم کردم و وارد شدم . نهایتا اندازه ی یک فرش بود نشستم ... اصلا نمیدونستم اینجا کجا هست !فقط حال عجیبی داشتم ...   یا زهرا ...

به خودم اومدم دیدم گرروگر دارم اشک میریزم ناخودآگاه ...

خدای من مگه اینجا کجاست ؟!!  یه روزنه ی نوری از لابه لای سیاهی ها و کتیبه هاش ، جلوی معراج رو روشنتر کرده بود... چشمم افتاد به یه متنی که نوشته بود :

در این مکان مقدس تاکنون بیش از ۱۰۰۰ شهید گمنام منطقه شرهانی جای داده شده اند ...

عجیب بود ، عجب بود ...  عجب ... !

یاد غروب شلمچه

مظلومیت شرهانی

غربت پاسگاه زید

سکوت فکه

و غرش اروند و من و تو چه میدانیم اروند کیست؟

آری کیست! زیرا او زنده است به یاد شهدا و طنین فریاد غواصان غریب، هنوز هم که هنوزه در پیچش او به گوش می آید...

این سفر یه هفته ای خیلی حرف داره خیلی ، البته بیشترشو باید حس کنی ... واقعا گفتنی نیست ، واقعا...

جایتان خالی ، محضر کریمه ی  اهل بیت هم رسیدیم که ان شالله کامل کننده ی اجر زیارت یه هفته ای رفقا بود

تکمله دارد!   انشالله

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۱ ، ۰۹:۵۷
شیخ عبدالزهرا وثوقی
المرآة الریحانه    لیست بقهرمانة

زن گل است  ،  قهرمان و پهلوان که نیست !  با گل چطور رفتار میکنند ؟ چطور رسیدگی میکنند ؟ چطور حفظش میکنند ؟

 

بحث حجاب یکی از اون مواردیه که خیلی ها بدون دسترسی به منابع زلال روائی و فقهی و اخلاقی ، اظهار نظر کردن و هنوزم که هنوزه خیلی افراد بدون مطالعه منابع سیره ائمه  دآب علما و بعضا از روی سلیقه خیلی اوقات حتی به اسم نظر اسلام ، شروع به نظریه پردازی کردن .

یه حرفی که من خیلی اوقات در بحث و گفتگو هام با افراد میزنم اینه که یه موءمن تک بعدی به دستورات دین نگاه نمیکنه !  ، مخصوصا یه جوان . طی را بندگی حضرت حق متعال و رسیدن به آرامش عبودیت سیر و سلوک الی الله ، مناسب حال نشاط و قوت و نیروی جوان و جولان فکری اوست.

ما در منابع که به سه شاخه اصلی فقه ، عقائد  و اخلاق  اسلامی شیعی تقسیم میشه نباید تک بعدی نظر کنیم و اینها را مستقل بدونیم . با یک دید باز باییستی روح اسلام و اصول حقه رو بدست بیاریم و سرلوحه رفتار ها و باورهامون کنیم

یکی از همین موارد و رفتارها خب حجابه

که برای رسیدن به حق این مطلب باید به دنبال جواب یک سری سوالات مبنائی بود

سوالاتی از قبیل :

حجاب چیست ؟ و برای چه ؟

اهمیت حجاب نزد پیامبر و ائمه چقدر بوده ؟

الگوهای حجاب برای زنان چه کسانی معرفی شدند ؟ نحوه حجاب آنها چگونه بوده؟

حد و حدود حجاب چقدر است ؟ این حد و حدود را از کجا و چگونه بدست می آورند ؟

آیا این حدود ، بیان حد اقل ها بوده و آیا درباره ی بیشتر از این حدود ائمه نظری داده اند ؟

سیره و نظر علماء و بزرگان شیعه در این خصوص چه بوده ؟

 

بعد از بررسی این موارد شاید بتونیم نظری جامع درباره حجاب داشته باشیم

 

انشالله پست بعدی تکمله،  و سعی در جواب به این سوالات خواهد بود

فعلا از نظرات شما استفاده میکنیم !

یا علی مدد 

 



تکمله بحث گذشته . البته نقد و نظرات و پرسش و پاسخ در قسمت نظرات انشاالله فعاله که تکمیل بحث باشه

 

بسم اله الرحمن الرحیم

بطور کلی لباس پوشیدن و حفظ حجاب شانی از شئون است و پدیده است که تقریبا به اندازه تاریخ بشر و به قدر پهنه ی جغرافیایی امروز زمین ، گسترش دارد این پدیده با خصوصیات مختلف فردی و اجتماعی انسان در ارتباط است و میتوان آن را از دیدگاههای مختلفی از قبیل روانشناسی ، اخلاق ، اقتصاد ، جامعه شناسی ، مذهب ، قانون ، تاریخ و جغرافیا مورد مطالعه قرار داد

 

دلائل حفظ حجاب بطور کلی به دو امر باز میگردند

1. فلسفه و حکمت رعایت حجاب

2. دستورات صریح همه ادیان الهی و پیامبر ها و ائمه معصومین علیهم السلام

 

بحث در مورد اول خود فرصتی کامل میطلبد و جای تحقیق و بررسی زیادی دارد که ؛ لباس آدمی خانه اختصاصی تر او و درست تر اینکه بگوئیم خانه ی اول اوست و منشا پیدایش حجاب  نیاز به محفوظ ماندن و زیبا بودن است

اما موردثانی :

ما در آیات شریفه قرآن ، کلام خداوند و توصیه های راهنمایان بزرگوارمان امر به رعایت حجاب رابطور کاملا صریح داریم

در سوره های مبارکه نور31  و احزاب 59  دستور به پوشاندن سرو و سینه به وسیله ی ساتری که با نام جلباب در قرآن از آن یاد شده آمده است .

 جلباب در لغت  به معنای نوعی روسری بلندی است که سر را تا پائین سینه میپوشاند و در بعضی فرهنگ های لغت عرب ، تعریف پوششی  شبیه به همین چادر مرسوم را دارد.

پوشانیدن هرگونه زینت نیز از اصول حفظ حجاب شمرده شده

     زینت اعم از هرگونه آرایش صورت ، اصلاح فرم دادن ابرو ها استفاده از انگشتر ، النگو ، لاک و ... میباشد

مراجع و علما دونوع استنباط از روایات و آیات شریفه قرآن درباره محدوده این پوشانیدن داشته اند

1. تمام بدن به غیر از صورت و دستها تا مچ ، البته به شرط آنکه بدون تزیین باشند

2. پوشانیدن تمام بدن ،حتی دستها و صورت

  که این اختلاف نظر کاملا علمی و مسئله ای کاملا اجتهادیست ؛پس اظهار نظر کردن های غیر اصولی وعلمی در این مسئله کار درستی نیست !!

اینکه وظیفه ی ما چیست ، کاملا مشخصه که غیر مجتهدین باید مرجع تقلید داشته باشند و  ببینند فتوای ایشان چیست و حداقل محدوده ای که مرجع آنان معین کرده(که معمولا همان نوع اول میباشد ) را  رعایت کنند .

اما این حدود را هیچ کدام از مراجع تعینی  بیان نکرده و حفظ بیشتر از آنرا منع نکرده اند ، بلکه بعضا حکم به وجوب یا احتیاط مستحب و یا استحباب موکد کرده اند.

در حدیثی از مولای متقیان امیر المومنین داریم که حضرت طی سفارشاتی به امام حسن مجتبی میفرمایند : برای آنکه دیده شان به نامحرم نیافتد آنها ( زنان ) را در پرده نگه دار؛ زیرا هرچه بیشتر در پرده باشند برای تو و آنها بهتر است و بیرون رفتن آنها بدتر از آن نیس که اشخاص نا مطمئن بر آنها واردکنی . اگر توانی کاری کنی که مردی جز تو را نشناسند ،این کار رابکن . کافی 5:337

امام علی : صیانت زن اورا شاداب تر و زیبایی اش را پایدار تر میکند .غررالحکم405

 

یحی مازنی  که از علمای بزرگ و راویان حدیث است میگوید: مدتها در مدینه در همسایگی علی علیه السلام در یک محله زندگی میکردیم منزل من کنار منزلی بود که  (زینب) دختر علی در آنجا سکونت داشت. حتی یکدفعه هم کسی حضرت زینب را ندید و صدای اورا نشنید. او هرگاه میخواست به زیارت جد بزرگوارش برود ، در دل شب میرفت ؛در حالی که پدرش علی در پیش و برادرانش حسن و حسین در اطراف او بودند. وقتی هم به نزدیک قبر شریف رسول الله میرسیدند، امیر المومنین شمع های روشن اطراف قبر را خاموش می کرد ؛ یک روز امام حسن علت اینکار را سوال کرد ، حضرت فرمودند : (( اخشی ان ینظر احد الی شخص اختک زینب )) از آن میترسم که کسی در روشنی خواهرت را ببیند .

باز داریم که پیامبر هنگامی که میخواستند مخدّرات خود را به جایی ببرند ، غیر از اینکه آنها با چادر و برقع بودند ، درون کجاوه ی شتری جایشان میداد که دور تا دور آن نیز با پارچه  پوشیده شده بود ،تا حتی همان هیبت ظاهری هم نمایان نباشد.

چقدر زیبا چقدر با وقار  چه جایگاه والا و مقدسی است برای زن که اینگونه با اهمیت و عظمت ائمه ما به حفظ آن اهتمام داشتند.

خواهش میکنم ، خواهش ! اندکی تامل ، تفکر ...

هنوز نخوانده نگوئید زینب سلام الله علیها ظهر عاشورا خطبه میخواند ...

بله میخواند ... چون غیرت دین از غیرت ناموس بالاتر است

واینکه متقی بتواند غیرت دینش را به غیرت ناموسش ترجیح دهد ،آن هم غیرت های فاطمی و علوی ،خود جهادیست اکبر !!!!!

همان ظهر عاشورا بود که خیلی ها گفتند مگر علی دختر هم داشت ...!

اول انقلاب مرحوم ایت الله علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی (قدس الله نفسه الزکیه) چندین پیشنهاد برای پایه گذاری اصول دینی در کشور ، خدمت مرحوم امام فرستادند که یکی از اونها این بود که یک نوع چادر خاصی را با طرح ارائه شده ای که در حجابی گشاد و راحت دستها آزاد بودند و در چندین رنگ متنوع میتوانست استفاده شود را ، حجاب رسمی کنند تا همه ی کشور یکنوع حجاب کامل اسلامی  راحت و  متنوع اللون ، داشته باشند.

متاسفانه به دلائلی این طرح عملی نشد، که اگر محقق شده بود ثمرات بسیار زیادی را به ارمغان می آورد.

حالا اگر توی همچین جامعه ای بودیم که همه ی زنهای آن یک حجاب کامل اسلامی داشتند چشمان مردان آن حیز وآلوده نبود و اکثر قلب ها تیره و تار نمیبود و ... شاید عدم رعایت احتیاط خیلی مهم نبود و با پوشیدن همان چادر طراحی شده هم که مثل مانتو راحت بود و در چندین رنگ ، دیگر تکلیفی بر گردن خواهران گرامی نمی بود.

اما امروز که حتی وقتی کنار شوهرت با چادر و روی گرفته راه میروی و باز میبینی از لابه لای همین صورت نمیه باز هم در جست و جوی چشم چرانی خود هستند چه ... ؟

 

میگویند صدیقه ی کبری حجة الله علی الحجج    فاطمه ی زهرا  روبنده ای داشت ...

 

حرفها توی این چند خط تمام نمیشه

مقاله ای میطلبند کامل که مشغول نوشتنش هستم .

اما قسمت نظر سنجیها درخدمتتون هستم .

 

 

۳۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۰ ، ۰۵:۳۰
شیخ عبدالزهرا وثوقی

کارت به جایی میرسه که بخاطر حرف حقت جلوت وا میستن

مذهبی ها...  شیعه ها... کار درستا...      .   .   .    عوام که جای خود دارن!

باهات مقابله میکنن .  نمیزارن بگی ...   مسخره میشی ... طعنه میخوری ...

اونوقته اگه میخوای خودتو حفظ کنی باید روی کوهها قله پیمایی کنی !

 

اللهم صل علی الصدیقه ، فاطمه الزکیه ، حبیبه حبیبک و نبیک

و امٌ احبائک احبائک احبائک و اصفیائک

 

ولی غمی نیست ... مادر که بی خیال بچه هاش نمیشه !

یا زهرا

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۰ ، ۱۹:۴۹
شیخ عبدالزهرا وثوقی