بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم / طاعات و عباداتتون قبول
ان شاء الله که خداوند اعلی بهترین تقدیرات را برایتان به امضاء حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف راسانیده باشد .
یادمه اولین تبلیغی که رفتم یک روز هم طول نکشید !
یک اردوی جهادی بود که من و همسرم به عنوان مسئول گروه فرستاده شدیم و هنوز 24 ساعت هم نگذشت که داشتم از غربت دق میکردم ! خیلی دور نبودا ! تازه به همراه خانمم بودم . اما فشار آنقدر بود که در کمتر از یک روز پا به فرار گذاشتم !
گذشت تا یک تبلیغ پنج روزه پیش آمد ... آن هم روز سوم پا به فرار گذاشتم !
تا اینکه دیدم اینطوری نمیشه ... باید یک کاری بکنم اصلا امکان بازگشت نباشه ، که یک سفر به اون طرف ایران رفتیم ... کرمانشاه دهه ی اول محرم . که اولین تجربه ی ده روزه ی تبلیغی رو خدارو شکر بدست آوردم و سد سختی غربت شکسته شد .
البته مسافرت و اردو رفته بودم حتی بیش از ده روز که از خانواده دور باشم اما نمیدونید غربت تبلیغ چیه ! خیلی فرق داره با هم ... در تبلیغ چون رسالتی بر گردنته و یک جا ساکنی خیلی اوقات غربت و مظلومی اسلام رو بیشتر می بینی یک بار سنگین عجیبی شاید رو دوش باشه که واقعا در مسافرت و اردو نیست ...
گذشت ... تا پارسال که اولین تجربه تبلیغ ماه رمضان در روستای دور از وطن را داشتم و خدارو شکر خیلی تجربه افزا بود و اکنون امسال ...
امسالی که دیگر ماه مبارک رمضان هم رو به پایان است و خداروشکر با تبلیغ و جهادی ! مانوس تر شدم و بسیار خدارا شاکرم از این جهت ...
یکی از شاخصه های مهم در تقویت اراده و تذهیب نفس هجرت است ... بعضی استعداد هایانسان فقط در هجرت و دوری از اهل و وطن شکوفا میشه ... اگر در زندگی خیلی افراد بزرگ دقت کنید حتما حتما یک دوره ی قابل توجهی هجرت در زندگی شون خواهید دید ...
حالا اسم این سکونت سه ماه ای که به حول الله قراره به پایان برسونیم رو من هجرت نمیذارم اما مقدمه ای خوب و زیبا و پر برکتی برای هجرت میدانم /
این سختی دوری ، از وابستگی است و این وابستگی ریشه اش وصل به دنیاست ... و این وصل را باید از بین برد ... طوری که در درونت این سختی قابل تحمل باشد ... تحملی برای دستیابی به ارزشی بالاتر ...
حال اگر تحمل این سختی را برخود شیرین و گوارا کردی دیگر وصل به دنیا نیستی . خواه در عمل دور از کاشانه باشی یا نه ... ولی برای رسیدن به این قوت و پارسایی حتما به دوره ای هجرت نیاز داری /
و این روزهای ما با مکبّری سید محمدمهدی سپری میشود ! تنهاکسی که تمام وعده های نماز با شور و حال حاضر در صحن مسجد است ... و سخنگوی جلسات و بادیگارد ماست ! پسری کلاس پنجمی که اگر کلا با لباسهایش 30 کیلو بشود ! اما جنبش و سرخوشی و بروبیایش بسیار پر انرژی !
عصر ها ساعت پنج و نیم کلاس داریم که از ساعت پنج پشت پنجره ی خانه ما تظاهراته ! و بچه های قد و نیم قد منتظر ... چند روز پیش وقتی اومدم بیرون بچه ها اشاره به یادگاری سید روی در خونه کردند ... :
در کلاس شروع به روخوانی روانخوانی و حفظ ایت الکرسی کردیم که الحمدلله تا الان بیش از ده نفر از کسانی که از روی خط هم نمیتونستند بخونن الان تمام سه آیه ایت الکرسی را بطور روان و بی غلط حفظند/
گاهی یک شیشه عطری که بدست یک مبلغ دین خدا هدیه و جایزه داده میشود ، میتونه مسیر زندگی خیلی هارو حتی عوض کنه ... اینو به تجربه عرض میکنم ... از جوانان قریب به بیست سال که اصلا اهل نماز نبوده با یک هدیه ی کوچک مثل عطر یا تسبیحی زیبا یا یک کتاب از کسانی شده که هرروز نماز صبح نفر اول صف است ...
من هدایایی خریدم که چندتا نمونه عکس میزارم ، اگر کسی خواست در این زمینه کار خیر بکنه اطلاع بده /
مسجد واسه شبهای قدر کتاب دعا کم داشت که تکنولوژی رو به خدمت دین بردم !
از بسیج دیتا پروژکتور گرفتیم و با لپ تاب فرمت پاورپوینت دعای جوشن کبیرو اجرا کردیم/ بچه ها به کلی حال نشستن دعا خوندن !! بعضیاشونم میرفتن رو دیوار دست میزدن ببینن چیه ؟!
ان شاالله ادامه دارد ...