بسم الله الرحمن الرحیم
ایام نوروز دیگه شروع شده بود و من هم تعطیل و کار خاصی نداشتم که خدارو شکر هماهنگی واسه یک فعالیت چند روزه و ماموریتی دیگر برای مولایم ولی عصر عج الله تعالی فرجه صورت گرفت ..
اگر یک نفر را به او وصل کردی یقینا یقینا .. توهم یار یاری ...
تمام امید یک طلبه همینه
بتونه راه سعادتی که اهل بیت علیهم السلام بخاطر نشون دادنش به ما ، تا اینکه سعادت مند شیم و عاقبت بخیر شیم از مال و جان و ناموسشون گذشتند ... این راه رو ولو به اندازه ی بضع اندکش ادامع بده ..
همیشه این تو ذهنم هست که طلبگی شغل نیست .. رسالت است ... ادامه راه انبیاء الهیست ..
باور کنید میدونم .. مطمئنم که خودم هنوز این حرفی که میزنمو درست نمیفهمم! ...اما میدونم که بهش ایمان دارم ... حالی دارد طاق زدن جوانی ات ... تمام شور و نشاط و حال هوارت را با خدا ...فقط الله تبارک و تعالی خودش اخلاص دهد .
خنک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش. بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر
خلاصه .. سوار ماشین شدیم و یا علی مدد ..
( ماشین واقعا چیز خوبی هست .. خدا به همه ی بی وسیله ها روزی کنه .. از نوع خوبش روایته ازسعادت دنیا زن خوب و مومنه منزل خوب و مرکب خوبی هست که موجب راحتی انسان باشد )
جمله ی یادگاری من از این سفر :
جناب شیخ .. خَیلی زیاد خوش آمدِن
با تمام مهربانی و خوش رویی و صاف دلی ..
تو کوچه ها راه میافتادم .. خلاصه با هرکسی به مقتضای حال و احوالش یک صحبتی و خوش و بشی داشتم خدارو شکر . استاد قبلا گفته بود .. وا نستید مردم بیان خدمتتون ! شما برید تو دلشون . شما محبت ابراز کنید
به هر حال متاسفانه طلبه ی انچنانی به خودشون ندیده بودن ... این احوال خیلی که نه .. تقریبا تمام روستاهای نسبتا کم جمعیته .. فقط ایام محرم و ماه مبارک ... اون هم معمولا اساتیدو فضلای محترمی میرن تبلیغ که درسته جا افتاده و کار درستن .. اما اون حال جوانی رو ندارن و معمولا سنی ازشون گذشته ... حداقل حال رفتن و گپ زدن با جوان هارو ندارن ..
آآآآآآآآآی کسایی که حرف منو میشنوید ... طلبگی واجب کفاییست که الان خیــــــــــــــلی مونده تابه حد کفایت برسه
معنی این حرف این هست که به گردن تمام کسانی که میتونند درس بخونن هست که احکام دینشونو بطور دقیق و عمیق یاد بگیرن ... یعنی فردای قیامت از همه ... سوال میشه چکار کردی برای این واجب روی زمین افتاده ؟!
پدر مادرا ... مخالفت کردید ... اجازه ندادید یا تشویق نکردید اولادتون برن درس طلبگی بخونن شما مسئولید
جوان ها ؛ نمیگم حتما همین الان بریدطلبه بشید ... ( که ظاهرا به فتوای مراجع کفایتا باید بشید ! ) اما اقلا اگر هنوز قبل دیپلمی برو دنبالش .. تحقیق داشته باش ... چند و چونش رو درارید ..
اگه فوق دیپلمتو یا لیسانستو گرفتی خیلی ها هستند تو حوزه که حتی از کارشناسی ارشد میان ! تو مشهد اصلا مدرسه ی طلابی که از دانشگاه اومدن جداست و همه با همن ! مهندس دکتر وکیل ...
اما میتونم با جرءات بگم ؛ شک نکنید اگر به هر دلیلی نتونستید به صورت استدلالی ( همون شیوه معمول طلبگی ) برید دنبال دین به هیچ عنوان فراگیری دین بطور نیمه استدلالی از عهده ما خارج نمیشه .. خصوصا تو این زمانه که حتی تو همین مشهد خودمون بار ها من مواجه شدم با مواردی که از دم دستی ترین و واضح ترین مسائل نا آگاه بودند...
سوای اینکه بله ... جامعه اسلامی احتیاج به افراد متدین و متبحر در زمینه های مختلف علمی و در فنون متفاوت مورد نیاز شیعیان دارد و حتما باید جمعی از مسلمین در این زمینه هم فعالیت داشته باشند ...اگر به هزار و یک دلیل این وجوب تحصیل علوم دینی به شکل طلبگی امروز که همون روش استدلالی هست از گردن شما برداشته شد.. از پیگیری و فراگیری مقدمات احکام و عقائد و معارف اخلاقی غفلت نکنید .. شک نکنید که این حد اقل برعهده ی همه ی ماست .
نکته ی خیلی مهم اینکه به بهانه ی حرف بالا ( احتیاج جامعه اسلامی به افراد متدین و متبحر در علوم و فنون مختلف ) یک وقتی سر خودمونو کلاه نذاریم... مطمئن باشید همیــــــــشه ...هستند افراد خوب و گل و مذهبی که وارد فعالیت در این زمینه میشن و جبهه ی اونطرف خالی نمیمونه و مهمتر اینکه ؛ اگه طلبه ای و عالمی نباشه کی میخاد اون مهندس یا اون دکتر یا فلان سیاسی رو حمایت عقیدتی کنه و خوراک فکری بده و شارژ کنه یا افرادی رو تربیت کنه که اینها فردا در جامعه در علوم و فنون و شغل های مختلف نشانه ی اسلام باشند ...
خودم که حال کردم با استدلال به این مرتبی و تمیزی خودم !!!
حدیث :
سَیِّئَةٌ تَسُوءُکَ خَیْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُک؛
خطایی که باعث ناراحتی تو شود، نزد خداوند از کار نیکی که باعث عجب تو شود بهتر است.
نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص477
ان شا الله از باب عجب نبوده !!
روز چهارم مطلع شدم پدرم دچار یک عارضه ی قلبی شدن که ... متاسفانه نشد بمونم دیگه و برگشتم مشهد .. خدارو شکر بخیر گذشت و خدا رحم کرد ...
با یکی از اهالی صحبت میکردم ... به حالش خیلی غبطه خوردم ...
گریه میکرد میگفت حاج اقا هرچی دارم از نمازه و نماز شب ...
سِنی هم زیاد نداشت هنوز نمیشد بهش گفت مسن ،نیم ساعت قبل اذان بلند میشد نماز شب .. بعد هم میگفت معتقدم بین الطلوعین بیدار باشم .. چون کراهت داره ...
بله دبگه .. اینجور ادما همه جا هستن .. خدا روزی ما هم بکنه ...
اخرین مساله . خدارو شکر مساله ی کاهش جمعیت خیلی رو این مناطق تاثیر نذاشته بود ! حد اقل شیش اولاد رو خیلی هاشون داشتن و همین باعث نشاط جالب و شیرین خانوادهاشون بود که متاسقانه تو مشهد و شهرهای بزرگ کمتر میبینیم و گاهی اصلا نمیبینیم ! مطلب بعد در همین باره به شرط حیات ...
شاید غلط املایی داشته باشم ! تند نوشتم ...
یا علی