طلبگی و هزار و یک ...

طلبگی و هزار و یک ...

بسم الله الرحمن الرحیم


×××××××××××××××××××
سرمایه محبت زهراست دین ما

ما دین خویش را به دو دنیا نمیدهیم
×××××××××××××××××××

طلبگی شغل نیست. رسالت است. مأموریت است. ادامه حرکت پیامبران الهی در طول تاریخ بشری است.

×××××××××××××××××××
غالب مطالب این تارنما قلم خود این حقیر هست و جریان کپی پیست به اینجا راهی ندارد .
×××××××××××××××××××
احتمالا به بزرگوارانی که آدرس نمیذارن جواب داده نخواهد شد .
×××××××××××××××××××
کلاً اعتقادی به تبادل لینک ندارم ؛ صلاح دونستید لینک کنید ، وبلاگ های فعال و ارزشی بدون تقاضای تبادل ، لینک خواهند شد .
×××××××××××××××××××
همسایه ی حضرت رضاییم ،هفته ای یک بار ، یک سلام به نیابت از مومنین و آشنایان سایبری هست ان شا الله.
×××××××××××××××××××
بحمد خدا روز ولادت حضرت جواد تو حرم امام مهربونی ها با یه طلبه سادات عهد یاری و یاوری بستیم و ولادت حضرت رضا رفتیم زیر یه سقف.

تنها امیدمان لبخند ‏‏صدیقه طاهره فاطمه زهرا ...
×××××××××××××××××××

عقیده دارم طلبگی جهاده ... اما همسر طلبه بودن جهاد اکبر است / خدا این کنیزای مخصوص حضرت زهرا را نصرت و تایید بفرماید .
بعضیاشون واقعاً از همه چیز زندگیشون ، از ارزوهای دنیویشون از حق و حقوقشون گذشتند تا خادمی سرباز امام زمان را کنند ... کثّرالله امثالهم /

×××××××××××××××××××


×××××××××××××××××××

چشم من و امر ولی ؛ جان من و سیّد علی /

بایگانی

34. مدرسه شیخ ها

يكشنبه, ۳ بهمن ۱۳۸۹، ۱۱:۱۶ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام به دوستای خوب ! اولین چیزی که ایندفعه میخوام بنویسم یه سری اطلاعات عمومیه که خب برای آشنایی با طلبگی بد نیست خونده بشه .

سعی میکنم  جامع و مانع و مختصر یه کلیّتی  رو متصوّر کنم .

بعد از کنکور ورودی که گرفته میشه ( یه عده ازدیپلم یا بالاتر میان و یه عده هم از سیکل ) البته من نظرم اینه که از سیکل اومدن برا هر کسی خوب نسیت چون اون فرد 14 ساله واقعا از دنیای واقعی بیرون آگاه نیست و و بعد  طلبه شدنش اینقده درس و بحث رو سرش میریزن که اصلا فرصت کار دیگه ای رو نداره و نتیجتاً یه فرد غیر آگاه به زمانه و اطراف خودش بیرون میاد .

خلاصه بعد از کنکور و انتخاب مدرسه مورد نظر بنا به رتبه ای که بیاری میتونی توی مدرسه مورد نظرت انتخاب شی البته هنوز تا ثبت نام یه مرحله دیگه مونده که اونم مصاحبه با متولی یا همون رئیس مدرسه هست . یه سری سوالها رو ازت میپرسن که چرا میخوای طلبه بشی ؟ چقدر از طلبگی اطلاع داری؟ ... و اینکه  پی خیلی چیز ها رو به تنت مالیدی ؟  ... ... مصاحبه بنده که تقریبا دو ساعت به طول انجامید ! یه سه چهار کیلویی لاغر شدم !

 

 

 

 آخ الان یه چیزی یادم اومد اگه حوصله داشته باشید براتون بگم ( اگه هم حوصله ندارید باید بخونید دیگه )من خب قبل طلبگیم هم شلوار پارچه ای و پیراهن معمولی یا یقه شیخی  میپوشیدم و از دو سه سال قبل اقوام منو شیخ صدا میکردن ولی مثل خیلی از هم سن های خودم تی شرت رنگ و وارنگ و شلوار لی هم داشتم که معمولا واسه جمع های خودمونی میپوشیدم ولی واقعا تیپ زدن مذهبیم بیشتر از سوسولیم بود .

خلاصه جونم بگه براتون که یه پنج شنبه  بود که تلفن زنگ زد و گفتن شنبه ساعت هفت صبح تشریف بیارین مدرسه واسه یه مصاحبه . خب حالا به نظر شما فردا من چطوری باید برم حوزه ؟

کسایی که نییدونن خب بدونن که اونجا هیچ کس غیر پیراهن یقه شیخی روی شلوار پارچه ای آزاد چیزی نمیپوشه ، یعنی عرف طلبه ها همینه که البته خیلی هم خوبه .

از اون جایی که من معمولا عادتمه که خرق عادت کنم و معمولا یه کم بازیگوشم صبح با یه شلوار لی روشن و یه تیشرت نارنجی و قرمز رفتم مدرسه واسه یه مصاحبه

گفتم با خودم اگه حوزه خشک نباشه خیلی طبیعی برخورد میکنه و میگه اگه شما خواستید طلبه اینجا بشید باید رعایت اصول ظاهری اسلامی رو بکنید خب منم قطعا قبول میکنم ولی الان که طلبه نیستم

وارد حوزه که شدم همه طلبه ها البته اکثرا اونهایی که از سیکل وارد شده بودن یه جوری بهم نیگا میکردن که انگار یه مسیحی یا غیر مسلمون وارد مدرسه شده ( برا همینه که میگم بهتره از دیپلم وارد حوزه بشن ) ولی الحمدلله مسئولین مدرسه خیلی خوب و با روی باز و مهربونی باهام برخورد کردن که برایه من خیلی جالب بود. ولی الان که خب دوسالی از طلبگیم میگذره تقریبا جزو مقید ترین افراد به لباسشون هستم . لباس هم یه کت بلند تقریبا تا روی زانو و شب کلاه ( از همونایی که حاجی ها میزارن روی سرشون – عرقچین ) . این جامه بلند و پوشیده بودن سر از حرف های اسلامه که تا زمان رضا خان قلدر لباس همه مردم  ایران بوده . اگه دقت کرده باشید هنوز بعضی از قدیمی ها همینطوری لباس میپوشن . خب دید زود تموم شد . داستان به این قشنگی رو حیف نبود که نگم ؟

 

حالا وقتی که طلبه شدی وقتشه بگی

الا یا ایها الساقی ادرکاسان و ناولها   که تاحالا فکر میکردی بابا طلبه ها و شیخ ها که کاری نمیکنن، مفت میخورن و میخوابن وفوقش یه روضه میخونن و یه منبر میرن . ولی نه مثل  اینکه اصلا از این خبرا نیست !  البته به حمدلله از اونجایی که من از شش سال قبل با چندین روحانی آشنا بودم و هرروز با هم بودیم کاملا به فضای حوزه آشنا بودم . برا همینه که توی سه چهار سال اول خیلی ها متاسفانه یا شایدم خوشبختانه بی خیال حوزه میشن و میرن وارد بازار کار .

اما دوره درس خوندن : شما بعد از سطح یک که شامل 6 پایه هست و هر پایه یک سال طول میکشه باید توی خودت لیاقت ملبس شدن به لباس مقدس و با ارزشی که منتسب به پیامبر و ائمه هست رو ایجاد کنی و با توکل به خدا بشی آقا ی شیخ .

سه تا سطح دیگه هنوز مونده که اونا هم جمعا تقریبا 6-7 سالی طول میکشه  پس تا اینجا شد 12 سال درس خوندن.

البته توی این مدت اون پنج تا ( ت ) رو هم به اندازه خودت میتونی انجام بدی :

1-                تدریس

2-                تحقیق

3-                تالیف

4-                تبلیغ

5-                تــــــــوکـّـُـــــــــل

 

بعد از این 12 سال نوبت میرسه به تکمیل پروسه یه اجتهاد که بهش میگن ( درس خارج ) یعنی تا الان شما مقلد بودی و ان شالله قراره تا سه چهار سال دیگه مجتهد بشی یعنی تقلید برات حرامه و برای احکام و مسائل دیگه خودت صاحب نظری .

اون چیزی که امروز بهش احتیاج شدید هست مجتهده یعنی همون شمایی که  بین 15 تا 18 سال عمرتو برای فهمیدن حرف خدا گذاشتی الان  ای  ... تازه یه چیزایی از اسلام میفهمی و میشه بهت بگن اسلام شناس.

اما متاسفانه اکثر طلبه ها دیگه از سالهای 8 و 9 ریزش دارن و ادامه تحصیل نمیدن و جذب امور مختلف میشن که البته و صد البته خدا خیرشون میده و کلی به اسلام خدمت میکنن ولی حرف اینجایه : چون که 100 آمد 70 و 80 هم پیش ماست !! تمام اون فعالیت هارو میشه بعد از اجتهاد انجام داد که اونوقت کیفیتش قابل قیاس نیست .

ولی فقط یه مشکلی اینجا وجود داره اون هم وجود خیل عظیمی از مشکلات روحی و مادی هست .

مادیش برا خیلی ها قابل حله چون خدا خودش روزیه اهل علم رو تضمین کرده . میگن علامه طباطبایی وقتی که نجف مشغول تحصیل بودن یه روز مشکلات مادی ذهنشونو از درس به خودش مشغول کرده بود یکدفعه در خونه به صدا در اومد یه آقای باجمال و لباسی خاص خودشو معرفی کرد : من شیخ حسین ولی هستم خداوند میفرمایند توی این 18 سال من کی روزی تورو فراموش کردم که الان فکرتو از درس خوندن مشغمول مادیات دنیا کردی ؟!! این رو گفت و رفت . فردا صبح بنا به عادت هرروزه علامه طباطبایی بین الطلوعین در وادی لسلام مشغول قدم زدن بودن که یه قبر معماری شده توجه شونو به خودش جلب کرد . سید محمد حسین طباطبایی روی سنگ رو خوندن . قبر مال 300 سال پیش متعلق به شیخ حسین ولی بود . ولی چیزی که هنوز علامه متوجه نشده بودن اون 18 سال بود آخه 25 سال بود که مشغول به طلبگی بودن سنشون هم از این ارقام بیشتر بود مدت اقامتشون توی نجف هم 7سال بود . بعد از کلی فکر و کنکاش یادشون اومد که 18 ساله لباس سرزبازی امام زمانشونو به تن کردند. بله اینا قصه و افسانه نیست .!!!

اما درباره یه مشکلات روحیش  یه دفعه  میخوام درد و دل کنم  که فعلا من فقط یه سر سوزنشو درک کردم

یا علی مدد  

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۱۱/۰۳
شیخ عبدالزهرا وثوقی

طلبگی

علامه طباطبایی

نظرات  (۶)

جالب بود
۲۶ آبان ۹۱ ، ۱۰:۴۸ بنده خدای مهربون
بسم الله....

السلام علیک یا ابا عبدالله
سلام
خداقوت....
محرم حسین خدمت آقا وشما بزرگوار تسلیت
خاطره ی بسیار جالب وعالـــــــــــــــــــــیی بود..ممنونم این جورخاطرات رو خیلی دوس دارم
انشاءالله به حق اربابمون سرباز خوبی وموفقی برای آقا باشین
نمیدونم داستان طلبه صفر کیلومتر وآقای بهجت رو خوندین یا نه....به هر حا اگه نخونید توصیه می کنم بخونید چون آخرش به حضرت مادرمون...فاطمه زهرا مربوط میشه
وقت داشتین تشریف بیارین
راستی قالب جدیدتون بسیار زیباست چون مزین به نام وبوی اربابمون هست...حسن سلیقتون بسیار عالیه
وسلام بر سادت گل برسونین

یا رحمن
سلام حاج آقا دم شما گرم...شلوار لی روشن وتی شرت نارنجی!!!!رنگ جیق تر از این پیدا نکردی؟! اونوقت میگن تیپ سوسولی....

کدوم مدرسه علمیه بودین؟
تشکر حضور
۲۱ آذر ۹۱ ، ۱۸:۱۴ فدائیان اسلام
بسم الله الرحمن الرحیم
خیلی جالب ومفید بودوهست.
با اون قسمت که فرمودید با سیکل وارد شدن خوب نیست.
صد در صد مخالفم!(تجربه!)
اگر حوزه نمیتونه 15 ساله ها رو اماده کنه پس خیلی مشکل داره در این زمینه.
....
۲۱ آذر ۹۱ ، ۱۸:۱۶ فدائیان اسلام
لطفا ازمشکلات روحی هم بگید!شدیدا کنجکاویم!
۲۵ مهر ۹۲ ، ۱۰:۳۸ محمد مهدی
احسنت شیخ...
همون یک ذره شک هم که داشتم ازبین رفت.حالا که همه چی حله دعا کنید مادرم بذاره منم طلبه بشم.آخه همش مخالفت می کنه.
التماس دعا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی