طلبگی و هزار و یک ...

طلبگی و هزار و یک ...

بسم الله الرحمن الرحیم


×××××××××××××××××××
سرمایه محبت زهراست دین ما

ما دین خویش را به دو دنیا نمیدهیم
×××××××××××××××××××

طلبگی شغل نیست. رسالت است. مأموریت است. ادامه حرکت پیامبران الهی در طول تاریخ بشری است.

×××××××××××××××××××
غالب مطالب این تارنما قلم خود این حقیر هست و جریان کپی پیست به اینجا راهی ندارد .
×××××××××××××××××××
احتمالا به بزرگوارانی که آدرس نمیذارن جواب داده نخواهد شد .
×××××××××××××××××××
کلاً اعتقادی به تبادل لینک ندارم ؛ صلاح دونستید لینک کنید ، وبلاگ های فعال و ارزشی بدون تقاضای تبادل ، لینک خواهند شد .
×××××××××××××××××××
همسایه ی حضرت رضاییم ،هفته ای یک بار ، یک سلام به نیابت از مومنین و آشنایان سایبری هست ان شا الله.
×××××××××××××××××××
بحمد خدا روز ولادت حضرت جواد تو حرم امام مهربونی ها با یه طلبه سادات عهد یاری و یاوری بستیم و ولادت حضرت رضا رفتیم زیر یه سقف.

تنها امیدمان لبخند ‏‏صدیقه طاهره فاطمه زهرا ...
×××××××××××××××××××

عقیده دارم طلبگی جهاده ... اما همسر طلبه بودن جهاد اکبر است / خدا این کنیزای مخصوص حضرت زهرا را نصرت و تایید بفرماید .
بعضیاشون واقعاً از همه چیز زندگیشون ، از ارزوهای دنیویشون از حق و حقوقشون گذشتند تا خادمی سرباز امام زمان را کنند ... کثّرالله امثالهم /

×××××××××××××××××××


×××××××××××××××××××

چشم من و امر ولی ؛ جان من و سیّد علی /

بایگانی

۱۰ مطلب با موضوع «زندگی متاهلی من !» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم


داشتم فکر میکردم  بعد این همه مدت که خیلی حس و حال نوشتن ندارم ... چی بنویسم ... از کجا ؟ از چی؟؟


توی این دنیا به من ثابت شده که ادم های خوب کم نیستند ... لا اقلش اینه که خیلی خوب ار از ماها خیلی اند ...

خب خدارو شکر ما از همون اوائل در هر جمعی که بودیم ، از جمع های خوب و بدون حاشیه و تقریبا عالی بوده ..

چ از محله و دوستایی که باهاشون بودیم .. چه جمع مذهبی و مسجدی که توش بزرگ  شدیم .. چه مدرسه ای توش درس میخونیم ....

همیشه با خودم میگفتم واقعا بچه هایی که دورو بر ما هستند دیگه درجه 1 اند مثل ندارند ... ( و واقعا هم  دوستای حوزه و مسجدی که دارم واااقعا از  گل های روزگارن ... )  

این بود تا اینکه امسال رفتیم تبلیغ ... این سفر بیشترین برکتش برای خود من بود ... خیلی چیزا یاد گرفتم ... خیلی چیزا فهمیدم ... تو این سفر من فهمیدم اهل بیت انقدر از ما و حتی اطرافیان ما که فکر میکنیم  بهترینند ، عالی تر و مخلص تر داره  که ما هیچ تصورشو هم نمیتونستیم بکنیم ...

طلبه هایی گل ! با اخلاص ...  با ادب و مهربون و با احساس درد دین دار ...عالم و درس خونده و با شخصیت و بروز و ....   واقعا دمشون گرم ...

اما حرف من چیز دیگه ایست امشب ... من هر طلبه ای رو که دیدم  خووب و موفق بوده و اولادش هم مثل خودش در مسیر بودن همسری شایسته و همراه داشته ...

باور کنید این مسیر طلبگی ، راهی نیست که بخوای تنهایی طی کنی .... باور کنید گاهی برای اینکه اعتقادات اصیلی که با جان و دل فرا گرفتی و حالا میخای تو زندگیت پیاده کنی جز با وجود یک همراه و همنفس و مونس و موئد و مشوق والله العظیم نمیتونی ... اگر یاری بود که همراهت باشه ... که کمکت کنه ... یاورت باشه ... امید و قوت قلبت باشه  ، میتونی ... موفقی .. خوب و عالی ...


همونطوری که خیلی ها هم میدوند و عرفه !   طلبه ها معمولا زودتر و البته گاهی هم زوووووووووودتر ازدواج میکنن!

خیلی خوبه به نظر من ..   اما اینکه چه کسی رو به عنوان همسر ایندشون و والده  اولادشون!!!!  انتخاب کنند خیلی مهمه ...   یک طلبه اگر میخاد طلبه بمونه ... اگر میخاد طلبگی عمل کنه ...

این همسران طلاب  واقعا دختران گلی هستند !

باور کنید تو این زمونه ... هرکسی با این شرایط دوام نمیاره .... اصلا قبول نمیکنه که بخواد تحمل کنه !

چه دختر های خوب و مومنه و با وقار و آفتاب مهتاب ندیده و با حیا و زیبا و با ادبی رو من میشناسم که واسشون خیلی مورد های به ظاهر بهتری وجود داشت ... اما تنها ارزوشون این بود که یارو یاور و همنفس روزهای یک زندگی طلبگی باشن ... که ارام قلب یک سرباز امام زمان باشند ... با قبول تمام سختی هایش ... با کنار آمدن با شهریه اندکش ... با صبوری هایش ...

باور کنید خاک پای این گل دختران را باید قاب طلا گرفت ...  این ها همان زهرا باوران و زهرا یاورانند ..

این ها فرشته اند ...



* تقریبا یک سال و نیمی هست زیر  یک سقفیم ... خوبی هایش شمردنی نیست ...قابل توصیف هم نیست ... من چیزی ندارم برای  جوابش ... فقط دعایش میکنم صدیقه ی طاهره فاطمه زهرا به او وبه واسطه اش من ، لبخندی و عنایتی را تحفه دهد .

*دلم برای بچه های گروه تبلیغی دهه ی اول محرم و سید موسوی( رئیس حوزه گیلانغرب ) و دختر کوچولوش سیده فاطمه زهرا هم تنگ شده

* من خیلی زوود ازدواج کردم ... و الان هم کاملا راضیم از این کارم !

* طلبگی جهاده .. اما همسر طلبه بودن جهاد اکبره !! 

* من گوشه ی چادر همه ی این خواهران گل تر گل را ، طوطیای چشمم میکنم . اجرشون با حضرت زهرا ...

* این یک نمونه از خانواده هاست و الا همه ی زندگی های مردم در همه ی اقشار میتونه در راستای سربازی امام زمان قرار بگیره ... یک خانم تازه مزدوج میتونه قرار قلب شوهرش باشه تا بهتر با هم مسیر بندگی رو طی کنند ...  بله ، سرباز امام زمان اسم شاخص واسه طلاب شده و درست هم هست و حقیقتا همینه ، اما فراموش نکنیم هر کسی در هر مکانی و هر منصبی و کاری میتونه سرباز امام زمان باشه ...

*سرباز امام زمان یعنی کسی که مهمترین دغدغه ی زندگیش  دین و رضایت امام زمان و ترویج و تشویق عمل به دینه ...


۵۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۲ ، ۱۹:۰۰
شیخ عبدالزهرا وثوقی
بسم الله الرحمن الرحیم

 

اوائل واسه خیلی ها جای تعجب داشت . اطرافیان بندگان خدا دقیقا قیافشون اینطوری میشد :

توی جلسات خواستگاری هم مطرح کرده بودم ... اصلا  انتظار نداشتم انقدر موافق و هم عقیده جواب بدن

این طور مطرح شد که : به بدی و خوبیش اصلا کاری ندارم بحثی جدا میطبد  ... حرف این است که یک خانواده طلبه ..خصوصا وقتی هردویشان طالب علم اند و طلبه اصلا فرصت وقت گذاشتن برای نشتن پای برنامه های این جعبه جادی ای رو ندارن ...   ما بر این عقیده ایم که بدون تلویزیون هم میشود زندگی کرد !  و گاها خیلی راحت تر و بهتر زندگی کرد !

که حضرت عللیه فرمودند ... بله ... بنظر من هم این وسیله انسان رو دوور میکنه ...

الحمدلله به برکت سایت های خبر گزاری  اخبار دااغ هر روز میل میشه . تازه  با نقد و بررسی و حواشی .. پس از اوضاع و اخبار نا آگاه نموندیم !

البته بماند که ما منزل خانواده هامون تلوزیون دارند ! ... تازه قبل  طلبگی ما از اون تلوزیون هایی داشتند که چندصد تا شبکه داشت !! که با ارشادات حقیر تعداد کانال ها به تعداد استان هایمان تقلیل یافت .

کلا فرق ما اینه که هر آهنگی رو توی خونمون راه ندادیم ! شهادت آب رو که همتون حتما دیدید ؟!  همان که محققین اثبات کردند آب و جمادات همه صاحب شعورند ... همانکه برای آب یکبار آهنگ پخش کردند و یکبار مناجات با خدا و در این آزمون چیدمان ملکول های و بلور های آب بار اول زشت و نامظم و بار دوم زیبا و منظم شد !

فرقمان این است که هر بی حیایی را برای خودمان طبیعی نمیکنیم ...  که خیلی راحت با یک سریال طبیعی میشود ... وقتی زن را که مظهر عفت است و وقار و جلال آنقدر پایین بیاورند و منشی ای لوده قرار دهند تا مورد محبوبیت مردم شود و موجب سرگرمیشان و این موج هی ادامه داشته باشد .... انتظار دارید در جامعه ما حرمت و ارزش زن حفظ شود ؟؟! 

وقتی میلیون ها چشم پای سریالیت که زنی با برادر شوهرش انقدر صمیمی و راحت صحبت میکند ... شوخی و بگو و بخند ... بعد مگر میشود برایشان حدیث بخوانی از پیغمبر که سر یک سفره نشتن با نامحرم گناه است ؟!!!

فرقمان این است که از اول تربیت اولادمان را با خاله (بووق) و بالا پایین پریدن عمو (بووق) شروع نمیکنیم ! آخر وقتی این بچه از طفولیتش پای آهنگ ۱۰۰٪ حرام نشته و بجای اخلاق و تربیت لکلک اردک و اردک تک تک گوش کرده ، همان دوره ای که باید قرائت قرآن یادش میدادی و وظیفه ات بوده ، مگر میتوانی فردا برایش بگویی عزیزم دی جی الیگیتور گوش نکن !!!

فرقمان این است که نمونه هایی را در زندگی مرور میکنیم که به نفعمان باشد ... عاقبت بخیرمان بسته به آن است سعی میکنیم زندگی حضرت زهرا را سریال وار مرور کنیم ... نه اینکه سریالی را ببینیم که خیلی راحت زن جلوی شوهرش می ایستد ... ادعا هایی دارد که خلاف مروت است ...حرف هایی میزند که ضد عطوفت و لطافت زنانگی اوست !

وقتی خانمی اوقات فراغتش را بجای رسیدگی بیشتر به تربیت اولاد و مهیا کردن اسباب و وسایل آرامش خانواده ، مجموعه هایی نشسته که شاید خیلی از رفتار های نمایش داده شده در آن بلکه اکثر .. وگاها همه ی برخورد های افراد آن غیر آموزه های خوشبخت کننده ی اسلام است و قطعا از آن تاثیر می پذیرد، چه انتظاری داری که آن روایت حسن التبعل پیامبر صل الله عله و اله السلام را رعایت کند و همه هدف زندگیش و بندگیش خوب شوهر داری کردن و تربیت اولاد صالح باشد و متوقع نباشد ؟؟؟  تازه تلوزیون ایرانمان که عالیست ... واویلاست اگر این بانوی مکرمه پای ویکتوریا و سلطان و عشق ممنوع نشسته باشد... !

کلا خیلی فرق خاصی نداریم ... فقط حس کردیم خیلی وقت و احتیاج به تلوزیون نگاه کردن نداریم . همین !!!


بعد نوشت :

عزیزان دل بزرگوار ... باز هم تاکید :

به هیچ کس سفارش نکردیم توی خونتون تلوزیون نداشته باشید .  فقط یک شرح حال شخصیمان بود .. کما اینکه خیلی از رفقای طلبه و حتی غیر طلبه ما هم ترجیح دادن محل آرامش شخصی خودشون رو ارووم تر حفظ کنند و بدور از همه ی هیاهو های دوده اندود جامعه ..  

و برای آگاهی از اوضاع فرهنگی سیاسی جامعه خیلی راه های دیگه وجود داره ... یکیش همین تلوزیون هست !  اما ما مثلا منزل پدرامون گاها نگاه میکنیم !!  هیچ لزومی نداره ما که طلبه هستیم و باید همه وقتمون صرف علم و درس خوندن بشه وقتمونو پای این سریال و اون سریال بگذرونیم

همونو میگیم اهل بیت برن یک چایی به لیمو یا بادرنجبویه یا به و سیب دم کنن بیان بشینن کنار آقاشون حالشو ببریم  .

و الا واسه عامه مردم فقط توصیمون اینه که حتما کنترل شده برنامه ها رو نگاه کنند و گاها همراه با نقد ... خصوصا با توجه بیشتری برای کودکان

یا علی

 

۳۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۵۵
شیخ عبدالزهرا وثوقی
بسم الله الرحمن الرحیم

عیدتون مبارک !

دقیقا مثل همین امروز صبح بود ...

نذری که کرده بودم ... آرزووم ...  مقدمات اهداف شخصیم ... همه اش بحمد الله و نظر حضرت زهرا سلام الله علیها برآورده شد ...

خواستگاری زیاد رفته بودیم ...

اما این بار خیلی متفاوت بود ... حس عجیبی داشتم ...

تا وارد شد و سینی چای بدستش بود ... قدم که میزد ، هیبتش ... سیمایش ، وقارش فاطمی بود ...

نگاهش همه حجب و حیا بود ... ادب بود ...

صحبت که میکردیم دوزانو ومودب نشسته بود ... نهایت احترام و ادب را داشت .

نشده بود تا بحال با دختری هم کلام شده باشم و چنین حس ارامشی وجودم راگرفته باشد ! کلا به دلم بدجور نشست !!!

................................

نذر کرده بودم فقط با طلبه ی ساداتی که مهریه اش فقط مهر مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها باشد ازدواج کنم ... ۵۰۰ درهم شرعی ...

................................

الان یکسال از با این سیده ی بزرگوار بودنم گذشته ....

گفته بودم ... طلبگی جهاد است .. اما همسر طلبه بودن جهاد اکبر ... واقعا همسری یک طلبه  هنر میخواهد و صبر و عشق ...


یکسال همدمی اش ... مهربانی اش ... تحمل اخلاق گاها عصبانی ام را  سپاس ...

..................................

 

۳۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۵۶
شیخ عبدالزهرا وثوقی
بله ...کریمه ی اهل بیت ... خانم ... دسته ی گل ...

دختر فاطمه  ...  همنام فاطمه ...    ریحانه و عزیز و لطیف و مهربان و خووب ... مثل مادر خوبش

شده تاحالا کسی به شما لطفی کنه که اصلا انتظارشو نداشتید ؟!!!  اصلا خودتونو قابل نمیدونستید ...

خدا وکیلی روم نمیشد نظر سمت گنبد موقره شون بندازم ...

اومدم نشستم  کنار علویه ساداتمون ...

-  سیده ... عمه جانتون ...  خانوم فاطمه معصومه ... خیلی مهربونن ... سیده ... اینجادنیا نخوای ها ... که ضرر کردی ... اینجا باید فراست داشته باشی ... باید زرنگ باشی ... خیلی چیز های بالاتر ... اینجا فقط حضرت زهرا بخواه ... اینجا فقط نگاه مادرت صدیقه ی طاهره بخوای ... فقط یه نگاه شیرین حضرت سیده النسا ... والله ... والله زندگیمون بیمه ست  ... دنیا و آخرت ... فقط یه لبخند شیرین ... یه چشم روی هم گذاشتن و سر تکون دادنشون ...

سیده ... امام زمان به احترام عمه بزرگوارشون و آبروی شما که سادات اولاد علی علیه السلامید جامونو هماهنگ کردن ...

- آقا عبدالزهرا ...یعنی چی ؟!! چی شد ؟  مگه چی میگفتن  اون آقا ؟!

- هیچی گفتن یه خونه ای هست که اونم واسه امام زمانه ... هرچندروزی که خواستید تشریف داشته باشید هم ما در خدمتتونیم..

 (همه چی .. همه کائنات به دست امام زمانه ... اما طلبه ها در عهد طلبگیشون از همون اول ... همه ی زندگیشون ... زن و بچشونو همه ی وقتشونو وقف صاحبشون رهبرشون امامشون کردن)

حال عجیبی بود ... سیده خانوم ما همینطور یه چیزی زمزمه میکردو به گنبد نگاه میکرد ... آروم آرووم ...اشکاش از زیر پوشیه ش همون حجابی که به عشق مادرش و به راهش باشوق انتخاب کرده ، دیده می شد .

بله ... یادمون باشه ... هیچ وقت رومونو از در خونه ی این خانواده برنگردونیم ...این توصیه امام صادق علیه السلامه ...

 عادتکم الاحسان و سجیتکم الکرم ...

عجب خونواده ی گلی بودن ... ما شاء الله ... طلبه ها اکثرا با صفان ... اما بعضیاشون واقعا یه صفای دیگه ای دارن ...   واقعا با آرمان هاشون زندگی میکنن ...   شاید توی این خونه ها ادم راحت تر بتونه با خدای خودش خلوت کنه ...

عید الزهرا عقد کرده بودن ... خیلی کار جالبی ... من اینطورشو نشنیده بودم تاحالا ...

متعه یا همون صیغه ... یا همون ازدواج موقت ... بخواین نخواین حلاله ... سنته نبوی ... بجاش خووبه و نوووره ... بله کسایی که هضم اینمطلب سخته براشون زوود داغ نکنن ... توی موضوعات مطالب یه پست دراین باره  در این باره نوشتم اونو حتما بخونن.

یه هفته اول محرمیتشون ... عقد موقت ... یعنی همون صیغه که سنت هست رو خونده بودن ... تا به کووری چشم هرچی مخالفه و خلیفه ی ثانوی ! به فرموده ی امام صادق مخالف که نه موافق و عامل به این اصل بوده باشن ... بعد یه هفته عقد دائم میخونن ... تا هم به این سنت حسنه عمل شده باشه و هم صیغه ایشون همون خانم گل دائمشون بوده باشن ... (طرفداری از بانوان مکرمه  ... دعا یادتون نره !!!)

 عید غدیر هم رفته بودن خونه خودشون ... اربعین هم کربلا معمم شده بود ... یه چیزی مثل خود ما ...

زوود تند سریع ... کیفیت را تجربه کنید !

خونه یی کاملا ساده ... فقط همون وسایل ضروری زندگی ... فقط ..

نه لوستر ... نه مبل ... نه چوبو و گنجه و .. نه وسایل آنچنانی ...

بخدا اگه زندگی ها و توقع ها همینطور باشه به قسم حضرت عباس ... خیلی از همین جوانهایی که حتی جرات مطرح کردن امر ازدواجو با خونوادهاشون نمیکنن .. سه ماهه سر خونه ی خودشونن ... اشکالی نداره ... اونایی که میخوان با تجملات باشه و توقع لباس عرووس انچنانی و تالار اینچنانی و ... هم اصلا دل سوزی براشون نیست ... نوش جونشون ... جدی میگم ... صبر کنن تا فرجی بشه ...

یعنی چی ؟!!! هم پسر ها هم دختر ها ... محورها یادشون شده ... قدیم میگفتن به پسری که اهل مسجد نیست دختر نمیدیم ... که حدیثم هست ... شما رو به خدا پسر امروز ما باید چی داشته باشه تا دخترمونو بدیم ؟!!!   از اون طرف ... دختر باید چه ویژگی هایی داشته باشه ؟!!  اینکه محجبه باشه عفیفه باشه   یا نه درس خونده و دانشگاه رفته باشه ؟!!   با کلاس باشه ! عروسک باربی باشه ! خوش پوش باشه

یادمون شده که دختر باید نفسش آرووم باشه ... باید مطیع باشه و فروتن ... باید مادر باشه ...مهربان ونرم ... نه اینکه مهندس عمران باشه و ... تقصیر خودمونه همه چی ...

ما ازدواج کردیم ... هیچی هم نداشتیم ... شد ... والله شد ... همه چی هم اومد !  البته به قول بنده خدا میگفت امام زمان رابین هود شما طلبه هاست ... ... استغفر و استغفروالله ..خ

 بله دیگه .. جمعه صبح هم رفتیم جمکران ... حالی بود .. بعدشم ناهار  که دوتا سیده خانم ( خانم این بنده خدا هم سادات بودن ... اون ن هم سادات موسوی ... خلاصه دختر عمو ها هم دیگه رو گیر آورده بودن ! ) درست کرده بودنو رفتیم روی یه کوی اون بالا بالا ها خوردیم ... دو شیخ معمم و دو خانم پوشیه ای!!

گفتم پوشیه ...  عجب حجاب خوبی هم هستا !    در حقش جفا شده ... یکی اینکه کمتر استفاده میشه .. اما من توی این یکی دوسال خیلی بیشتر دیدم  ... واقعا روی آوری به این حجاب بیشتر شده ...

یکی دیگه هم اینکه این حجاب اصول داره ... فلسفش دفع نظره ... نه اینکه یه پوشیه با چاک بزرگ این چشم و ابروی اصلاح شده و ارایش شده رو توی ویترین بزاری که هزار بار بیشتر جلب توجه کنه !!!! 

  

 خدا اونایی رو که قلبشون مریضه و از این حماقت ها میکنن رو اگه قابل هدایتن ،هدایت وگرنه... لعنتت بر آنها  فضاعف علیهم العن منی و العذاب الالیم ...

اخه عزیز دلی که واقعا نمیفهمی داری چکار میکنی ... چادر قداست داره ... پوشیه قداست داره ... حق نداری  هرطور دلت خواست باهاش رفتار کنی ...

نکته ی قابل توجه ... به پوشیه کارنداشته باشید ... یه ابزاره ... مدل های مختلفش هم در فرهنگ های مختلف وجود داره ... پوشش صورت خانم ها یه مساله ایست فقهی در دین اسلام ... مساله ای که در ادیان مختلف ... حتی در ایران باستان و در زرتشت هم خیلی محکم وجود داره ... و اینکه یشینه ای کاملا تاریخی هم داره ...

همین الان کثیری از مراجع پوشاندن وجه و کفین ( همونی که به ما میگن استثنا شده ) رو احتیاط واجب میدونن و این در شرایطیست که صورت و دست ها زیوری نداشته باشه

و به فتوای همه ی مراجع عظام تقلید پوشاندن وجه و کفینی که اصلاح ابرو شده ارایشی داره حتی کمش .. ناخن بلندی داره لاک زدست .. انگشتر یا النگو داره واجبست ...

چقدر توی خیابون خانم های محجبه یی رو میبینید که با هم چادر روشونو میگیرن ؟!!! خب همینه بالام جان ...پوشیه همونه !!   کسی نمیگه پوشیه ... میگیم پوشوندن صورت از نامحرم حالا میخواد با رو گرفتن یا با پوشیه ... اما مزیت پوشیه اینه که مطمئن تر هست و راحت تره ...

ضمن اینکه سیره ی اهل بیت هم بوده ...

این بود سفر خوب ما با مهمان نوازی میزبان مهربانش ...

برگشت هم عقب اتوبوس خالی بود ... از قم تا هم مشهد خوابیدیم ... (البته نمازم خوندیما!) ولی واقعا باقیشو ۱۴ ساعت خوابیدیم ...

یا علی

۴۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۱ ، ۱۸:۴۴
شیخ عبدالزهرا وثوقی
بسم الله الرحمن الرحیم

 

توی مدرسه یه برنامه ای راه افتاده که هر روز یکی از طلاب بین الصلاتین منبر ۵ دقیقه ای برن !

داشتم توی سالن جلو دفتر رد میشدم که اولین نفرو نوشته بود

۲۳ ربیع الاول .      شیخ عبدالزهرا وثوقی .      تقویم : ورود فاطمه معصومه سلام الله علیها به قم

 

توفیق اجباری !!!  منبر زیاد رفتم  اما جلوی اساتید و طلاب سخنرانی کردن یه کم استرس زاست

هیچی  ... به فرموده ی امیر المومنین علی علیه السلام گوش کردیم که از هر کاری که میترسی خودتو بیانداز توش !

دلو زدیم به دریا و بین الصلاتین هم در باره ی همین ورود حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها افاضاتی داشتیم !

 

 توی مطالعاتم برا منبر از یه موضوعی خیلی متاثر شدم. کاروان حضرت معصومه سلام الله علیها در راه مدینه به توس قبل از رسیدن به قم مورد ترور واقع میشن و تو این حادثه قریب به چهل مرد از یارانشون شهید میشن که از جمله اونها ۵ برادر حضرت رضا و معصومه بودن که علی الظاهر از همونجا در اثر تالمات و این مصائب خانم مریض شدن و تنها ۱۷ روز در قم بیشتر زنده نموندن .

بعدش هم روایتی از زندگی مرحوم ایت الله مرعشی نجفی  ... وقتی از ایشون درباره ی اقامتشون در قم سوال شده بود ، اقا فرموده بودن پدرشون که از زهاد و عباد نجف بودن چهل شب در حرم بیتوته کرده بودن یه شب مکاشفه ای میکنن که حضرت امیر علیه السلام به پدرشون میفرمایند : آسید محمود چه میخوای ؟! بگو تا بهت بدیم .

ایشون هم میفرماین دوست دارم قبر مادرم ، همسر بزرگوار شما رو بدونم کجاست تا زیارت کنم .

حضرت علی علیه السلام میفرمایند : که این نمیشه ... تقدیرالهی و خواسته ی خود فاطمه ی زهرا سلام الله علیها این بوده که قبرشان تا قیام مهدی آل رسول صلوات الله علیهم اجمعین مخفی بماند

ایشون عرض میکنن که پس من چطور حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا رو زیارت کنم ؟!

امیر المومنین علی علیه السلام میفرمایند که هر وقت دلت برای فاطمه زهرا سلام الله علیها تنگ شد و خواستی قبر او را زیارت کنی و ازثواب  زیارتش بهره مند شوی به زیارت قبر دخترش فاطمه معصومه در قم برو ... 

و ایت الله مرعشی گفته بودند به سفارش پدرم به قم آمدم و اکنون ۶۰ سال است که اولین زائر حرم حضرت معصومه علیها سلام هستم .

*************************************************

امام صادق علیه السلام:   وستدفن فیه(قم) امراة من ولدی تسمی فاطمه، من زارها وجبت له الجنه.

امام رضا علیه السلام :     مَن زارَها بِقُمَّ کَمَن زارَنی ...

امام جواد علیه السلام:     مَن زارَ قَبرَ عَمَّتی بِقُمَّ ، فَلَهُ الجَنَّةُ

*************************************************

هیچی ... ظهر اومدم خونه با علویه ساداتمون صحبتم کردیم و جریان منبر امروزو براش تعریفیدم.

یهو گفتم سیده ... بریم خونه عمه جانت ؟!! 

- کدوم عمه ؟!!

عمه جان کریمه ات ( سیده خانم سادات موسوی هستن ! )

سیده خانوم که دیگه داشت ذووق مرگ میشد ...  کی بریم ؟!!!  میریم ؟!!!! جدا ؟!!!! تروخدا ...؟!!  بــــــــــــــوق .... بـــــــــــــــــــــــــــــــــــوق (سانسور خبری !)

قرار شد من کلاس عصر حوزه رو برمو بیایم تا بریم ترمینال .

گفتم برا تو راه یه املت مشتی و پر پیازداغ و سیر داغ  با نون لواش ساندویچ کنن . عجب شامی بود ... با سس یکنفره چه هم شد !!

رسیدیم قم ...

(این داستان ادامه دارد ... )

 

۳۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۱ ، ۱۹:۵۰
شیخ عبدالزهرا وثوقی
بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام علیکم

صبح زود بلند شدم برم حوزه که روی اینه شمعدونمون چشمم به یک نامه افتاد که به این شرح بود :

 

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و عرض ادب خدمت آقا و مولایمان صاحب العصر و الزمان

آقا جان و اما بعد :

ما این چیزها را در منزل نیاز داریم.

۱- شیر

۲- ماست

۳- پنیر لاکتیکی

۴- سیم ظرفشویی

۵- تخم مرغ

( از اینجا یه فلش کشیده شده بود و نوشته بود : ادامه دارد آقا ... )

۶- لازانیا !

۷- پنیر پیتزا

۸- گندم برای کبوترهایمان !!

ببخشید سیدنا و مولانا  ... ما از آن پفک مینو ها هم خیلی دوست داریم

شرمنده ...

آجرک الله ...

امضاء علویه سادات


* متاهلی از این نامه ها هم دارد ... ! 

*البته نامه به ما که نبود با صاحب الزمان بود ... آخر افتخارمان این است که نان و نمکش را میخوریم

*خداکند که لایق باشیم !!

*به خانم های سادات    علویه سادات خطاب میکنند !

 

*طلبگی و هزار و یک ...   همانطور که سختی های خفنگی دارد !   خوشی هایش هم جاهای دیگر پیدا نمیشود !

*در کلبه ی ما رونق اگر نیست صفا هست    انجا که صفا هست در آن نور خدا هست

 

* به حق علی اکبر امام حسین  ... به حق قاسم بن الحسن ... کلبه های همه محبین صدیقه ی طاهره فاطمه زهرا و امیر المومنین پر صفا ...

 

یا زهرا

۱۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۱ ، ۰۹:۳۴
شیخ عبدالزهرا وثوقی
بسم الله الرحمن الرحیم

بحمدالله یه ماهی از خونه داریمون میگذره .. هیییییی

آقا امام زمان آب داد .. نان داد .زن داد زندگی داد ...

طلبگی و سربازی محضر مبارکشو داد ..

خوشی داد ... واله و شیدایی داد  . عزت و آبرو داد ... دستمونو گرفت و ما خودمون نفهمیدیم .

فقط طلبه هان که میفمن برکت عنایتی امام زمان چیه ؟!!   چیزی که با نام شهریه ازش یاد میکنن

مقدار مادیش خیلی پایینتر از خط فقره  اما برکتی داره ...   الله اکبر

 از اولین کتب اخلاقیی که طلبه ها میخونن منیه المرید هست

یادش بهشت ..

قال النّبی(ص):«أنّ الله تعالی قَد تَکَفَّلَ لطالبِ العِلمِ بِرزقِهِ خَاصّه عمّا ضَمِنَه لِغیرِهِ»:

به درستی که خدای تعالی رزق و روزی اهل علم را به طور خاصّ متکفّل شده (منیه المرید،ص62)

علامه طباطبایی که مقداری مسایل مادی ذهنشونو مشغول کرده بود . یه هو صدای در اومد و رفتن درو باز کردن .

- سلام من شیخ حسین ولی هستم . خدا سلامت میرساند و می فرماید من تو این ۱۸ سال کی از تو غافل بودم که درس و علم و رها کردی و رزق و روزی برایت شده دغدغه ؟!! . خدا نگهدار

علامه مبهوت که این واقعیت بود ؟ مکاشفه بود ؟ اصلا این آقا کی بود؟ از کجا خبر داشت؟این ۱۸ ساله اصلا چیه ؟!!!

صبح بین الطلوعین تو قبرستان وادی السلام که اتفاقی نظرش به قبر سیصدساله ی شیخ حسین ولی افتاد . به نظرش آمد که بله ... ۱۸ سال است که لباس نوکری و سربازی امام زمانو تنش کرده ...

 همه ی این طلبگی عشق است و عشق بازی ... صفا هست و نور ..

در کلبه ی ما رونق اگر نیست صفا هست

آنجا که صفا هست در آن نور خدا هست

 

باشد که عاقبتمان ختم بخیر و شهادت شود ...

با امید یک لبخند فاطمه ی زهرا  ... ( مادر خانمم )

یا علی

۴۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۱ ، ۱۷:۳۸
شیخ عبدالزهرا وثوقی
بسم الله الرحمن الرحیم

 

قبل اینکه طلبه بشی باید پی خیلی چیزهارو به تنت مالیده باشی ...

اینکه یه دوره چندین ساله درس بخونی و ممحّض در درست باشی ... دوره ای که به لحاظ کمی و کیفی خیلی بیشتر از یه دکتری هست

اینکه با زندگی ساده ی ساده ی طلبگی بتونی کنار بیای

اینکه از غریبه و دوست وآشنا ، هرکدوم به نحوی طعنه ای بشنوی و اما بخاطر عشقت به رسالتت تحمل کنی و راسخ درادامه طریق بمانی ...

اینکه باید سختی های راه را به جان بخری ...

اینکه باید روی نفست کار کنی ... خود رابسازی ...  برتمایلات نفسانی غلبه کنی چون قراراست ادامه ی راه انبیا بدهی و تربیت نفوسی دست توست

اینکه باید احساس مسئولیت کنی

اینکه باید جهاد بکنی ...

اینکه باید عاطفه و احساسات داشته باشی ...

اینکه قرارست امتحان ها شوی تا پختگی یابی

اینکه ...

 

 

اینها همه سختی دارد که باید تحمل کنی ... چشم امیدت و ید استعانتت وقتی سمت مهدی زهرا شد و به عشق او نفس کشیدی و به سربازی برای او افتخار کردی اوضاع فرق می کند. بخدا سختی اش هم زیباست ... شیرین است... آنقدر گوارا که نپرس!   آخر خروجی همین عشق بود که شهیدان خدایی تربیت کرد :

کجائید ای شهیدان خدائی         بلاجویان دشت کربلایی

همینجاست که زمزمه ات مدام همین است :

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم             که در طریقت ما کافریست رنجیدن

اینها همه درست ...یعنی واقعا آرامش ما و دلگرمی ما و تکیه گاه ما ، یارو مددکار ما  ، صاحب ماست ...حجه بن الحسن المهدی

 

اما باورکنید برای این همه طاعت خدا ، حتی برای همان دلگرمی ات به مولایت باید یاری داشته باشی از جنس یاس ... ! 

ریحانه ای که تسکنوا الیها ...   گلی که نور چشمت باشد و قوت قلبت و مایه ی آسایه ات ...

مونسی که خون فاطمه زهرا در رگ هایش جریان دارد . 

لبخند که میزند ... صحبت که می کند ...غم دنیا هم که در سینه ات باشد فراموش میکنی و عزمت را جزم میکنی برای اطاعت خدا ... برای ادامه راه ... برای رسالتت

اصلا همان  که علی علیه السلام در جواب از سوال پیامبر (صل الله علیه وآله) درباره فاطمه اش گفت :

(نِعْمَ الْعَوْنُ عَلی طاعَةِ اللّهِ)

+ بهترین یار در اطاعت از خدا و طی طریق بندگی

آخر تو هم دختر همان مادری ، ساداتم...

اصلا شما خانواده کارتان همین است ... خوب بیچاره مان میکنید !!!

قلبی لدیک و روحی فدا اُمّک

 

 

یا زهرا

۳۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۱ ، ۲۰:۴۷
شیخ عبدالزهرا وثوقی
سلام

یادم رفته بود بگم که ایشون طلبه هم هستن! 

اینطوری شیرینی زندگی طلبگی دلچسب تره !  شاید تو بعضی مسائل واقعا فقط یه طلبه بتونه درکت بکنه و دلداریت بده و کمکت کنه ...


ایشون وبلاگی رو  راه اندازی کردن !   آدرس وبلاگ یه صفر بیشتر از ادرس اینجا داره!!

واسمون دعا کنید که هردومون به عهد طلبگیمون پایبند و استوار باشیم !

و فقط یه آرزو ... فقط یکی ...!!   

اینکه اون دنیا لبخند زیبای صدیقه ی طاهره نصیب ما و شما بشه ! یه لبخند مارو بسه ... 

 حتی از همون دور دورا ...    فقط یه لبخند  ...

از همون خنده هایی درمعراج رسول خدا درباره اش از حضرت جبرائیل پرسیدن ... همون خنده ای که پهنای بهشت از اون روشنه ! روشنه از همون نوری که از خنده های فاطمه است برای علی !!

 همون خنده هایی که علی را ... فاتح خیبر را ، همان که به دنیا گفت غری غیری ... ازهمان لبخند هایی که اسد الله الغالب را بیچاره کرده ..!! در تمام عالم فقط یه چیزهست که علی را خوشحال و آرام و راضی میکند ... لبخند زهرا برایش ... همان که گرفتارش کرده ...

یا علی مدد


۲۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۱ ، ۲۲:۰۵
شیخ عبدالزهرا وثوقی
سلام

میگن امام رضا رو جوادش خیلی حساسه !! 

امروز عیدی ما هم بدست حضرت رضا توی حرمشون دادن  روز ولادت میوه دلشون جواد الائمه!

جواد!!   واقعا معنی جواد به تفضلاتشون میاد !!

لیله الرغائب امسال هم به یاد موندنی شد !!!!

 

سر به شوق مرتضی سامان گرفت

عالمی با نام حیدر جان گرفت

دل به نام دلبری تناز شد

بغض چندین ساله ی ما باز شد

 

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد ...

 

من دوماد حضرت زهرا سلام الله علیها شدم !!!

 

یا علی !

۲۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۱ ، ۱۲:۴۰
شیخ عبدالزهرا وثوقی