16. یه چیزی تو مایه های : هنوزCan not find server هستم
به نام خدا
اول تبریک ولادت امام حسن مجتبی ( علیه السلام ) رو به شما رفقای گل هدیه میکنم
سازمان ثبت احوال کشور اعلام کرد: بیش از دو میلیون مرد ایرانی طی سالهای گذشته
به نام مبارک " حسن " و "مجتبی" نامگذاری شدهاند.
به گزارش شبکه ایران، بنابر اعلام پایگاه اطلاعات جمعیتی کشور، نام حسن،
یک میلیون و 521 هزار و 85 بار تا پایان مرداد ماه امسال ثبت شده است.
همچنین، نام مبارک مجتبی نیز 565 هزار و 812 مورد تا پایان ماه گذشته انتخاب شده است.
حاج آقا کجاین ؟ مکه
چه خبر از حاجی ؟ رفتن سوریه ( البته یه سری هم به لبنان و ... )
حاجی خیلی با خدایه همش مکه و کربلا ...
حاجی حق شناسه ، زیر بار بی عدالتی اصلا نمیره . وقتی مُحرِم شده بودیم خادم بین مردم موز و آبمیوه و ... پخش میکرد، حاجی پاشد و یقه خادم رو چسبید که مرتیکه چرا 65 سانتیاشو میدی رفیقات ، کوچولو موچولوهاشو میدی به ما . یه دفعه روحانی گفت آقا مُحرمی بی ادبی بکنی باید گوسفند بکشی ها ! حاجی هم جواب داد : من جد و آباد این یارو رو جلو چشماش میارم یه گله گوسفند هم میکشم
تازه خادم حرم هم هست. راستی ریشاشم نمیزنه . یه تسبیح شاه مقصود داره و یه انگشتر نیم کیلویی عقیق هم دستشه.
خلاصه ایمان از سر و صورتش میباره.
-- عجب ادم با خدایی !! کاش او دنیا مارم شفاعت کنه
آره کاش !! . تازه نمیدونی یه عروسی برا دخترش گرفته بود بیا و ببین . یه میز self service سی متری با شونصد مدل غذا
راستی یادت باشه نمازمو که اونشب قضا شده بود بخونما !!
پی نوشت : به قول یه آقایی دوبار سه بار رفتی مکه . اگه میخواست ادم بشی میشدی . چرا هی سالی دوبار ... پولاتم میریزی تو خیک عربهای سنّی ؟ بشین سرجات این همه نیازمند دوروورتند، این همه جوان دم بخت که فقط معطل یه جهیزیه یک میلیونین.
دل نوشت : توی بلاگفا که نمیشه داد زد ولی من الان که دارم مینویسم یه داد بلند زدم
من خیلی از این عروسی ها رفتم . حتماً شما هم دیدین . باور کنید نفری 130 هزار تومان برامون تدارک دیده بودن. وقتی دیگه رسیده بودم به کرم کاراملش یادم اومد که همین الان چندین میلیارد آدم گشنه (یعنی یه کف دست نون ندارن بخورن ) روی کره زمین دارن آرزوی مرگ میکنن
تذکر نوشت : لطفا کسی سوء برداشت نکنه . منظور text بالا این بود که ظاهر مذهبی کافی نیست ولی لازم هست ها
خوش نوشت : چند وقت پیشا رفتیم عروسی ،
خانواده های کلی باکلاس و با ادب و پرستیژ .
یه کاری کردن که من الان دوباره میخوام داد بزنم ، جیغ بکشم ، ... نمیدونم یه جوری که حد اقل یکنفر خوب گوش کنه . ولی جیغ ایندفعه از روی خوشحالیه . میدونین چی شد ؟
بعد از اینکه توی باغ نشسته بودیم و بستنیمونو خوردیم و کلی خوش و بش کردیم که نزدیک اذان شده بود یهو صدای اذان موءذن زاده اردبیلی از بلنگوهای باغ بلند شد
من که کلی داشتم با این کارشون کیف میکردم که دیدم یه سید روحانی رو آوردن و فرش پهن کردن وهمه نماز جماعت خوندیم . بعدشم با دومدل شام خوشمزه ازمون پذیرایی کردن .
یه چیزی تو مایه های : هنوزCan not find server هستم
چقدر قشنگ روز اول زندگیشون شروع شد .بدون ریا ، صاف و صادق و ساده
سالی که نکوست از بهارش پیداست
بروزم
سلام شاهین شرق
اره تازه بعضی وقتاهم میشه گریه کرد( من یکی که به حال خودم گریه میکنم)