مهریه ...دِینی که از ما برداشته شد !
عهد کرده بودم تا علویه ای از دختران حضرت زهرا نباشد ازدواج نکنم ..
عهد کرده بودم تا سیده ای عالمه و فاضله و طلبه ای را خدا قستم نکند ازدواج نکنم ...
عهد کرده بودم تا طلبه ای دختر حضرت زهرا سلام الله علیها با مهریه ای همچو مادرش را حضرت رضا علیه السلام از بین کنیزان مادرش فاطمه برایم کنار نذارد ... ازدواج نکنم ....
عهد کرده بودم .... ( که الباقی اش بماند ..)
نمیدونم چرا ... اما انگار الهامی شده بود چنین نذری کنم ....!
من عقیده دارم برای ازدواج باید از خیلی قبل تر ها دعا کرد ... ایمان دارم دعا کنی ، برایت از آن خوب هایش کنار میگذارند !!
در سوال و جواب های خواستگاری یه سری تاک تیک هایی لازمه ... اونم اینه که سریع همه ی تمایلات و خواسته ها را اظهار نکنی ... .. چون اگر زیاد بشه حس خوبی به مخاطب دست نمیده ! باید استراتیژی داشت !!!! خیلی وقت ها ارمانهای مخاطب تان همان است که شما میخواهید ... لذا بهتره به جای اظهار درخواست گاهی اول نظر شریک اینده ی زندگیتونو بخواهید ... اینطور بدون این که انتظارتونو بگید اقرار گرفتید !!
داخل اتاق نشسته بودیم ... صحبت به مهریه رسید ....
پرسیدم نظر شما درباره ی مهریه چیست ....!!!
گفت من همیشه ارزو داشتم مهریه ام بیشتر از مادرم حضرت فاطمه سلام الله علیها نباشه ...
در سیره ی معصومین داریم که اصرار داشتند همسری برایشان اختیار کنند که مهریه اش کم باشد و از مهر السنه بیشتر نباشد ...
نمیدونم ... همه چیز به حمد خدا خوب پیش رفت ! فقط همه ی ترسم شده بود که جواب ازمایشهامون به هم نخوره !!! خدایی عجب استرسی داره اون ساعات نه ؟!!!
اینکه میگم ترس داشتم تقریبا دروغه .... نمیگم هیچی ته وجودم نبود .. چرا ... اون کسی که در تمام ساعات تنهاییم و تو حرم امام مهربونی ها علی بن موسی به فکرش بودم را پیدا کرده بودم ... اما واقعا گذر زمان انچنان قشنگ منو چلونده بود که شاید به قطع بتونم بگم قریب به ۹۹٪ ارامش داشتم و هیچ خوفی از اینکه چی میخواد بشه نداشتم .... الان ایمان اون موقع رو چون ندارم میگم ... واقعا مطیع خواست خدا بودم ...ارام ارام ....
شد ... ما برای هم شدیم . با مهریه ای همانند مادر ...
من نمیدونم چرا ؟ با چه عقلی مهریه های بالا رو قبول میکنن .... بابا خب اقا پسر ... مجبورت که نکردن ... تو قبول نکن .
مگه نشنیدی امام فرمودند از نشانه های خوش یمنی دختری که میخواهی برای همسری اختیار کنی مهریه اندک اوست .؟؟؟. خدایی نکرده بزرگوارانی که مهریه های بالایی دارن ناراحت نشن .. یا نگید فلانی مهریه اش انقدر زیاده خیلی هم خوشبختن !! شک نکنید اگر همون مهریه کمتر بود خوشبختتر بودن !! حالا هیچ کس غصه نخوره ! سیده ی ما با همون مهریه اندکش یک روایت پیدا کرده بود و بهش عمل کرد که شماها هم میتونین از برکاتش فیض ببرید !!!
راستش از اونجایی شروع شد که اون پیشنهاد بعد روضه های شب های ماه رمضون مطرح شد !
قرار بر این بود که با یک مصالحه من یک کاری انجام بدم و ایشون هم مهریه رو ببخشن . البته باور کنید پیشنهادو خودشون دادنا ! اما خب خوب بود ... کسی که مهریه رو بدونه چیه لحظه به لحظه حس بدهکاری داره ... بلاخره این یک دینه که به گردنه مرده و دادن این حق واجبه .
ان شا الله مورد اون مصالحه رو تا یک ماه دیگه واستون میگم ! اندکی صبر ...!!!
اما یه شب که اومدم خونه علویه سادت ما ظاهرا پشیمون شده بودن از قرار دادمون ! گفتن من مصالحه نمیکنم
گفتن حدیثی خوندم که اگر این مصالحه رو بکنم دیگه جزو اون دسته از افرادی که تضمین شده با حضرت زهرا محشور میشن نیستم ...
قال النَّبِیُّ : ثَلاثُ نِساءٍ یَرْفَعُ اللهُ عَنْهُنَّ عَذاَب الْقَبْرِ وَ حَشَرَهُنَّ مَعَ فاطِمَة:
اِمْرَأةٌ صَبَرَتْ عَلی عُسْرِ زَوجِها
وَ امْرَأةٌ صَبَرَتْ عَلی سُوءِ خُلقِ زَوجِها
وَ امْرَأةٌ وَهَبَتْ صِداقَها لزوجها
رسول خدا فرمود: خداوند سه زن را از عذاب قبر ایمن دارد و با فاطمه سلام الله علیها محشور دارد:
زنی که به هنگام تنگدستی شوهر صبر کند،
زنی که با بداخلاقی شوهرش بسازد
و زنی که مهرش را به شوهرش ببخشد.
برگه ای رو اوردن که بخشدن مهریه شونو داخلش ثبت کرده بودن !!!! بعد هم گفتن اون مورد مصالحه رو هم نتونستید یا نخواستید عمل نکنید به هر حال من مهریه مو بخشیدم ...
اها راستی ....
گفتن من که به دو فقره ی اول روایت عمل کردم !!!!! میخوام کامل مصداق این روایت بشم !!
............
دعا کنید توفیق حاصل بشه اون خواسته سیده مونو به عنایت حضرت عباس بتونم مهیا کنم !
واقعا .... واقعا حس میکنم یه باری از دوشم برداشته شده !!!
و راستی ... بهترین درود خدا به حضرت رسول که باعث و بانی برداشته شدن این بار از رو دوش ما شدند !
یا علی مدد
خوبی شیخنا