طلبگی و هزار و یک ...

طلبگی و هزار و یک ...

بسم الله الرحمن الرحیم


×××××××××××××××××××
سرمایه محبت زهراست دین ما

ما دین خویش را به دو دنیا نمیدهیم
×××××××××××××××××××

طلبگی شغل نیست. رسالت است. مأموریت است. ادامه حرکت پیامبران الهی در طول تاریخ بشری است.

×××××××××××××××××××
غالب مطالب این تارنما قلم خود این حقیر هست و جریان کپی پیست به اینجا راهی ندارد .
×××××××××××××××××××
احتمالا به بزرگوارانی که آدرس نمیذارن جواب داده نخواهد شد .
×××××××××××××××××××
کلاً اعتقادی به تبادل لینک ندارم ؛ صلاح دونستید لینک کنید ، وبلاگ های فعال و ارزشی بدون تقاضای تبادل ، لینک خواهند شد .
×××××××××××××××××××
همسایه ی حضرت رضاییم ،هفته ای یک بار ، یک سلام به نیابت از مومنین و آشنایان سایبری هست ان شا الله.
×××××××××××××××××××
بحمد خدا روز ولادت حضرت جواد تو حرم امام مهربونی ها با یه طلبه سادات عهد یاری و یاوری بستیم و ولادت حضرت رضا رفتیم زیر یه سقف.

تنها امیدمان لبخند ‏‏صدیقه طاهره فاطمه زهرا ...
×××××××××××××××××××

عقیده دارم طلبگی جهاده ... اما همسر طلبه بودن جهاد اکبر است / خدا این کنیزای مخصوص حضرت زهرا را نصرت و تایید بفرماید .
بعضیاشون واقعاً از همه چیز زندگیشون ، از ارزوهای دنیویشون از حق و حقوقشون گذشتند تا خادمی سرباز امام زمان را کنند ... کثّرالله امثالهم /

×××××××××××××××××××


×××××××××××××××××××

چشم من و امر ولی ؛ جان من و سیّد علی /

بایگانی
بسم الله الرحمن الرحیم

لا ایمان لمن لا حیاء له ...

حیاء هر کسی نشانه ی ایمانشه ...حیاء نداشت .. ایمان نداره !

باور بفرمائید کلا از حوصله مان هم خارج است این بحث ... اصلا حال سرو کله زدنش را و سوال جواب دادنش را هم ندارم ..

اما مع الاسف ... شیطان است دگر ... برای هر کسی از راهی وارد میشه ...

داداش گل مذهبی من ... خواهر عزیز دل من ... شیطان واسه من و شما هیچ وقت از در رقص و اهنگ و روابط نا مشروع وارد نمیشه ها .... حواستو خوووب جمع کن

اخه یه حدیث ، یه حرکت اهل بیت واسه گرا دادن به بشر تا زمان ظهور حضرت مهدی بوده ...اگه شنیدی حضرت زهرا سلام الله علیها از نامحرمی که کوور بوده هم رو میگرفته باید گرا دستت بیاد ... بصیرت داشته باشی .. ملاک داشته باشی ...

یعنی رعایت موازین ... حدود ... حجب و حیاء ... حتی هر نوع ارتباط لازمه ... 

امروز با علم متا فیزیک قابل اثباته که شما به هرچی فکر کنی بین شما و اون مورد تبادل فرکانس میشه ...

شما به منه شیخ عبدالزهرا فکر کنی بین من و شما همین الان امواجی رد و بدل میشه !

براچی میگن مومن خودشو در معرض غیبت قرار نمیده ؟!!  براچی میگن مومن باید کتوم باشه ؟!! چرا چشم زخم صحیح است و برای رفع اون میگن امورتونو در معرض عوام قرار ندید ... فکر مردم به شما روی روح و روان شما تاثیر میذاره ...

شده تابحال به کسی فکر میکردی یه هو بهت زنگ میزنه ؟   یا یاد کسی رو بکنی و بعدا متوجه بشی شما هم در یادشون بودی؟  شده حس میکنی کسی پشت دره و واقعا همینطور بوده ؟!

چشم کردن مگه اصلا چطور وقوع میکنه ؟!!  از جلب انرژی های منفی درباره شخصی یا چیزی ...

خواهرم ... عزیز تر از جان ... بزرگوار ... گل .... روحیه و روان تو از برگ یک شاخه رز صورتی هم لطیف تر است !

برای پژمرده شدنش اصلا انرژی زیادی لازم نیست ... اصلا فلسفه حجابت هم همین است ... توی خیابون .. جلوی چشم نامحرم و ... همین نگاه ها و امواج و افکاری که به تو مائل شده برایت بدبوده که گفتند حجاب کن

برای همین بود که گفتند  چادر حجاب برتر است ... آن هم مشکی اش که دافع نظر است ... برای همین اصلا گفتیم پوشش صورت هم راجح است و چادرو پوشیه هم امانت ام ابیهاست !!!

بعد از همه ی اینها ...  خواهر محجوب من ... مجلله .. موقره ... بانو ... شمایی که حجابت مثال زدنیست .. شمایی که در خانواده به بانوی حیا و ایمان و مذهب شهرت گرفته ای ...  اینجا .. فضای سایبری هرکه گفته که ارتباتطان هم مجازیست ، غلط کرده .. بیخود و بیجا کرده ... خبط و خطا و اشتباه کرده .

اتباط شما اینجا گاها خیلی ظریف تر و دقیق تر از ارتباط فیس تو فیس هست ... کلمات نوشتاری حرف ها دارند برای گفتن ...

هرچقدر در برابر نامحرم بیرون از فضای مجازی حیاءت را بکار گرفتی اینجا را باید دوچندان باشی !

 آآآآی   جوانها ... اهای مذهبی ها ... آی کسایی که همه ی زندگیتونو میخواید خدایی کنید ، نظر خصوصی ای که پر از شکلکه نیشخنده تاثیرش هیچ کمی از ارتباط رودرروی با نامحرم نیست ها !  خصوصا شما خواهرای گل ! اصلا لزومی نداره وبلاگ یه برادر مذهبی هی برید و واسش نظر بزارید ... کارشناسی کنیدو کلا بشید مسئول نقد و بررسی و رسیدگی به یه سری وبلاگ های از این دسته ! همینطور برادرای عزیز !  داداش من وقتی میری یه وبلاگ خواهر مذهبی حرفتو میزنی ، شوخیتو میکنی ، نظر خصوصیتو میزاری ، خدا وکیلی فرق شما بااون کسی که توی دانشگاه هر خبطی رو مرتکب میشه چیست؟!!   چون ندیدی بنده خدارو حلله قضیه ؟؟!!

والله نمیدونید از توی همین کامنت و کامنت بازی های همین بچه مذهبی هامون شیطون چه سودی واسه خودش جمع میکنه ... من به عنوان کسی که در جریان درد و دل خیلی از این موارد بودم خبر دارم ...

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا ..

 

یا علی

۳۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۱:۲۸
شیخ عبدالزهرا وثوقی

ای دختر آفتاب ای همسرماه

ای آنکه تو را ستاره ها خاطرخواه

این ذره به درگاه تو آورد پناه / یا فاطمه اشفعی لنا عندالله

 

بسم الله الرحمن الرحیم

* علی را پرسیدند: برای همسری زهرا چه داری تا مهرش کنی؟ عرض کرد: یا رسول الله از تمام دارایی های دنیا شتری هست مرا و شمشیری و زرهی...

/ راستی چه شد که زره برگزیده شد برای فروش؟ زره شد مَهر فاطمه

/ هیچ کس ندانست راز این مهریه را... جز فاطمه! هیچ کس نفهمید زان پس علی را چه به زره؟!

* سالها گذشت و این راز سر به مُهر ماند، سا‌ل‌ها گذشت...

هنوز چندی از اعلام جانشینی مولانا امیر المومنین علی علیه السلام که به ید حضرت رسول الله اعلام شد ، نگذشته بود که داغ رحلت رسول‌الله قلبها را پُر ز خون کرد، چه خوب که رسول‌الله نبود تا ببیند چگونه علی را از مسند خلافت به زیر کشیدند! چه خوب که نماند و ندید مزد رسالتش را...

روزها که علی از کار روزانه فارق می شد، بال و پری می‌گشود به سوی خانه، باکی نداشت از بی‌محبتی آن جماعت، از اینکه تا دیروز هم رکاب پیامبرشان بود، امّا امروز دیگر حتّی جواب سلامش را هم نمی‌دادند! فقط ملول می‌شد از جهل و نادانی آن ابوجهل‌ها...

می‌رسید خانه، در را که می‌گشود، سلامی می‌داد اهل خانه را و این زهرایش بود که مشتاقانه به پیشوازش می‌دوید. جواب سلام زهرایش او را بس از آن همه بی‌محبتی‌ها...

اصلاً فراموشش می‌شد غم دنیا را، مگر میشود فاطمه‌اش بخندد وحیدر غصه ای به دل داشته باشد؟ لبخند فاطمه او را کفایت است .

مگر نه اینکه پیغمبر صلی‌الله علیه‌وآله در معراج نوری مشاهده کردند عظیم ، از جبرئیل پرسیدند: آن نور چیست؟ عرضه داشت : یا احمد! این نور، نور لبخند فاطمه زهرا به علی‌اش است.

* دست حسنین را می‌گرفت، در کوچه‌های مدینه، تا برای علی‌اش بیعت بگیرد، مردم بی‌خرد یا درب خانه نمی‌گشودند یا می‌گفتند: دیر آمدی بنت رسول الله!!! قبل علی با کس دیگری بیعت کرده‌ایم ما...

* علی در خانه نشسته بود، آمدند پشت در، تا به زور وادارش کنند به بیعت، زهرایش دوید پشت در؛ رها کنید مارا، چرا که ما عزادار غم رسول الـله هستیم...

/ هیچ کس نفهمید چرا زهرا دوید پشت در؟!

درب خانه را آتش زدند، زهرا هنوز پشت در بود .

در را به زور گشودند تا علی را با ریسمانی ببرند به سوی بیعت با جور...

در را آتش زدند، زهرا پشت در بود...

در را به زور گشودند، زهرا پشت در بود... زهرا پشت در ماند...

زهرا پشت در بود... زهرا پشت در ماند...

کوبید با لگد به در و یک نفر نگفت/ ملعون نزن، مادر ما بار شیشه داشت.

و چه خوب مادرم زره شد تا علی‌اش، امام بماند...

من یک زره برای جهازش فروختم / او عزم جزم کرده بمیرد برای من

جایی برای کوثر و زمزم درست کن / فضه برای فاطمه مرهم درست کن

تا داغ این شقایق زخمی نهان شود / تابوتی از لطافت شبنم درست کن

تابوت کوچکی که بمیرم درون آن / با چند تخته چوب برایم درست کن

از جنس هیزمی که در خانه سوخت نه / از چند چوب و تخته محرم درست کن

طوری که هیچ خون نچکد از کناره‌اش / مثل هلال لاله کمی خم درست کن

 

این روزها دیگر فاطمیه هم تمام شده ...

برادرم ... خواهرم ... برای سعادت من و تو ناموس خدا حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا شهیده شدند ...

اگر مردی ... غیرتت ... غیرت الله اکبر ، علی علیه السلام سختی ها کشید تا من و تو غیرتی باشیم ... غیرت دین و ناموس ..

اگر بانویی .. حیا ات ... حجابت ... چشم زهرا به حجاب من و توست ...

 

زهرا باور و زهرا یاور باشید ...

یا مرتضی علی

۲۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۰:۱۹
شیخ عبدالزهرا وثوقی
بسم الله الرحمن الرحیم

 

پایگاهمون بحمدالله افتتاح شد !

به امید خدا یه وبلاگ دیگه هم افتتاح کردیم تا مطالب طبی و امور مربوط به پایگاه تندرستی رو اونجا بیاریم.

ادامه و توضیحات کامل رو مینویسم ان شاء الله ... 

قراره شب ها دیگه زوووووود بخوابیم !

میدونید یا نه ؟! اینکه اگر مخیر بین یکی از دو انتخاب خواندن نماز شب و بیدار بودن بین الطلوعین باشید گزینه راجح بیدار بودن بین الطلوعین است !!

یعنی نماز شب نخوندی ، نخوندی !  بین الطلوعین بیدار باش که زمان تقسیم روزیست و افاضه ی برکات!

نماز شب مستحبه ، اما خواب بین الطلوعین مکروه !

کمرمونو بستیم تا متوسط نمانیم!   یادتان که هست ؟!!!

دعا بفرمائید..

یا علی 

 

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۲ ، ۱۷:۱۵
شیخ عبدالزهرا وثوقی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود 

عالم از روز ازل مدیون عطر یاس بود

ای که ره بستی بروی فاطمه در کوچه ها

گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود ...

 

 

قرار ما باشد روز  ظهور  پسرش مهدی ...   که قبل هر کاری اول این دااغ دل اولاد زهرا را التیام بخشد ...

 

بدن نحس ان دو ملعون را از خاک درآرد و آتش دهد و خاکسترش را به باد ...  که مگر مادر ما چه  گناهی کرده بود ...

 

(ان الذین یوذون الله و رسوله لعنهم الله فى الدنیا و الاخره و اعدلهم عذابا مهینا)

آنان‌که خدا و رسول را به مخالفت آزار و اذیت مى‌کنند خدا آن‌ها را در دنیا و آخرت لعن کرده است و برایشان عذاب خار کننده ای مهیا کرده .                                                            

سوره مبارکه احزاب- ۵۷

قال رسول الله (صل الله علیه و آله) فاطمة بضعة منی فمن آذاها فقد آذانی

فاطمه پاره تن من است هرکه او را بیازارد مرا آزرده .                             

بحار الانوار -ج۲۷ -ص ۶۲

قالت فاطمه ( سلام الله علیها ) : فوالله لقد آذیتمانی

حضرت فاطمه سلام الله علیها به آن دو نفر ( اصلا حیف است نام نحسشان کنار نام بی بی آورده شود ) فرمودند : به خدا قسم شما دو نفر مرا آزردید .                                   

دلائل الامامه طبری - ص۱۳۵ نقل از اهل سنت !

خودتان قضاوت کنید ...

 

۱۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۲ ، ۱۸:۵۹
شیخ عبدالزهرا وثوقی
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

این لباس حرمت دارد و قداست ... بر عهده کسی هم که آن را میپوشد است که رعایت کند ...

ادب را .. قوانین را ...اخلاق را ... دین را ... مبانی و اصول را  !

اما آخه یه وقتی پیش اومده حالا این بنده خدای آقای شیخ ، بدونی که از عمد باشه .. اصلا ندیده چراغ قرمزی را و وسط چهار راه تازه متوجه شده !    باید همه یه طوری نگاه کنند که :   حاج آقا ... واقعا که دیگه شما بعیده !

یا نه  ... یه کو چه خلوت را واااقعا اصلا تابلوی یکطرفه بودنشو ندیدی ... آرووم وارد میشی ... یکی یکی ماشین ها ... : حاج آقا...ورود ممنوع حراااااامه !  این در حالیه که جلوی ماشین ما چهار تا دیگه هم دارن همینطور ممنوع میرن ...


پ.ن :  کاش اونقدری که مردم فکر میکنن ما طلبه ها باید معصوم و برئ از خطاها باشیم واقعا تحصیل شه !!!

 

به نظر من غیر از این که بله ... واقعا گاها عوام الناس انتظارات و قضاوت های بی جائی دارند درباره ی روحانیت اما انقدر واسه این هیبت مسئولیت و وقار قائلند که حتی نمی تونن بپذیرند یک روحانی اشتباهی رو حتی خیلی کوچک ، مرتکب شده .

 

یا علی

۱۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۲ ، ۲۲:۲۹
شیخ عبدالزهرا وثوقی

ایشون آقا ی پلیکان هستند که به سمت بنده و آقاجونم  اومدن !

ایشون  اونوقتی رووش نشد !  سوال شرعی داشتن ! الان اومده خصوصی بپرسه !

ایشون هم که معرف حضور هستند !

یا علی

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۲ ، ۲۱:۵۸
شیخ عبدالزهرا وثوقی

بسم الله الرحمن الرحیم

مادر بزرگوار زنگ زدن که بله .. ما فردا صبح بعد نماز ان شا الله عازم طبس هستیم ... خدا حافظ!

ما هم که کلا عشق سفر !!    نامردی بود مارو تنها بذارن برن !!

گفتم به آقاجون بگید عبدالزهرا هم میاد ! با ماشین خودش!!!

صدای آقا جون هم از پشت تلفن اومد که فرمودند : عبدالزهرا غلط کرده !!  ماشینش ماشین جاده نیست !

آقا دیگه ... !!  ( این یه حرکت کاملا سایکولوژیستی هست که در مواقعی خاص با حرکت خاص صورت و حالت خاص چشمها و تن و صدایی منحصر به فدر از حقیر صادر میشه!! )

خلاصه قبول کردن! اما گفتن احتمال داره وسط راه خودتو ماشینت با هم سوار جرثقیل شید !

این بنده خدا ماشین ما یه ده دوازده سالی از خدا عمر گرفته ! پیر نیست اما همچین جوانی هم خیلی نیست ... باید باهاش مدارا کرد !

تو راه تا تربت همه سینه کش سربالایی بود !  این طفلکم دیگه یواش یواش آوازش در اومده بود که  سرپایینی رونده .. سر بالایی شرمنده !

رفتیم و رفتیم .... قرار گذاشتیم تا میریم و بر می گردیم به امید اخدا هر چی امام زا ده هست رو بریم  زیارت !

رسیدیم طبس ! زیارتگاه حضرت حسین بن موسی الکاظم .. برادر امام رضا علیهم السلام عجب جای با صفایی بود ... وسط کویر  یه منطقه کااملا سر سبز و آباد .. میگن بهش   نگین کویر !

توی این سفر ما تقریبا بالغ بر 10 تن از اولاد بلا فصل حضرت امام کاظم علیه السلام رو زیارت کردیم !  ایشون 36 فرزند داشتند !!

 

یه باغ گلشنی هم داشت که چندتا پلیکان هم اونجا نگه میداشتن !    این پلیکانا ما رو با عبا و عمامه دیدن زوودی اومدن پیش ما که با هم یهچند تا عکس با فیگور های مختلف بگیریم !

 

خدا وکیلی حیف نیست این همه راه ادم بکوبه بیا طبس بعد 3 ساعت دیگه تا یزد نمونده باشه و یزد نره ؟!!

گفتیم که آقا جان حالا که تا اینجا اومدیم !!   یزد هم بریم 3 ساعته  از اینجا !

وسط راه یادم اومد که نه گواهینامه نه کارت ماشین و نه بیمه نامه ! هیچی همرام نیاوردم !!! عاشقیم !

رفتم از یه پلیس مشورت گرفتم بنده خدا گفت حاج اقا شما که یه چیزایی بلدیم بخونین کسی نفهمه کار نداشته باشه ! بخونید ایشالله مشکلی پیش نمیاد !

خدا رحمت کنه اصحاب کهف رو ! جدی اگه نبودن ما چیکار میکردیم ؟!!

بسم الله الرحمن الرحیم . متن عربی آیه : وَجَعَلْنَا مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ یُبْصِرُونَ

کلا هیچ تخلفی بحمد الله انجام ندادیم ! یکی اینکه خب خلافه قانونه ! یکی دیگه هم اینکه اگر مارو برا تخلف نگه میداشتن اولین چیز اقا پلیس میفرمودن :  سلام . گواهینامه کارت ماشین !!

ماشین ما هم دوتا بوق داره

یهبوق معمولی ،و یه بوق جاده ! از اون شیپوری گنده ها که واسه کامیونه !!!

سر هر پلیس راه یه وجعنا و یه بوق شیپوری برا آقای پلیس !

آهان .. تا فراموشم نشده !   یه کوزه از یزد خریدیم ... اصلا انگار میگی فریزره !   یــــــــــــــــخ میکنه آب رو که بیا و ببین ! ( این پیام بازرگانی بود !! )

خیلی جاهای یزدتو گشتیم !  تا رسیدیم به آتشکده !

صبح اول وقت رفتیم تا خلوت تر باشه که بله ... همراه ما یه توور اروپایی هم وارد آتشکده شدند !

کلا این جور جاها رفتنش واسه هرکسی خوب نیست !  شبهه زیاد ایجاد میکنه ! مگر کسی که واقعا با دید باز بره و دسترسی به علما برای رفع شبهش داشته باشه  ... روی بنر بزرگ نوشته بود که زرتشت بر این عقیدست که مخلوقات عبد و بنده نیستند ! و خدا منتظر انتقام گیری از مخلوقات نیست و ... این ها یعنی در دین های دیگه خصوصا اسلام خدا اینطور است ! و دین ما خیلی خوب و قشنگه و خداش خیلی خوب و مهربوونه !!  الا ای حال ...  مثل تبلیغات مفتضحی که جدیدا مسیحیت تبشیری میکنه ... به اسم دین و با کام هوی نفس هر غلطی میکنن دیگه ! از مشروب خوردن بگیر و تا بی حجابی و ....  الا ای حال

ما چون یه مدتی درباره  زرتشت تحقیق داشتیم بحمد الله با دید قبلی وارد شدیم و تقریبا آماده جواب شبه ها !

زرتشتی که ازدواج خواهر و برادرو بهترین ازدواج میدونه ! ازدواج استقراضی  ( کسی زنشو به دیگری کرایه بده !!! ) و احکام عجیبی که ظلم کامل به  زنان هست و ... بماند ...

داخل اتشکده یه عکس از  اوشو زرتشت زده بود !  مثل همه پیغمبر ها !    لباس و جامه ی بلند و عمامه و ...

بیرون که اومدیم داخل محوطه حیات  مترجم این  گروه اومد جلو و سلام  ... بنده خدا شیعه بود ! و مترجم این گروه توریستی . گفت حاجی این بنده خدا هامیگن این آقا بزرگه اینجاست ؟!!  زرتشتیه ؟!!! 

آخه ظاهر لباس ما  دقیقا همون نقاشی ای بود که بزرگ از اوشو زرتشت زده بودند و سیده هم که با پوشیه بود دقیقا همون حجاب زنهای اشرافی زرتشتی که روی مانکن هم  روی سر اون زن زرتشتی پوشیه بسته شده بود!!

میخواستم از خیرش بگذرم  که علویه ساداتمان فرمودند ! آقا الان وقتشه !   هیچی نگی بعدا پشیمون میشید !

 

همینقدر بگم که نمیدونم چطور منبر رفتم که دورتا دورما  توریستا و مترجم و بازدیدکننده ها  و خود  اعضای انجمن زرتشتیان حلقه زدند !

می گفتم اینها توریست خارجی ان ... میپرسن من زرتشتی ام ؟!!!  

نه ... من زرتشتی نیستم ... من شیعه حیدر امیر المومنین علی علیه السلامم   و همه افتخار ما هم توی دنیا همینه

تمام عزت عمرم همین است که مولایم امیر المومنین است !

ما زرتشتی نیستیم اما به قسم حضرت عباس ! از خود زرتشتی ها زرتشتی تریم !  حد اقل بین این همه زرتشتی که توی این اتشکده دارن مشاوره ی عقیدتی میدن و تبلیغ دینشونو میکنن  خوب بود یکنفر شبیه پیغمبشون لباس میپوشید ... خصوصا که روی تابلو ها نوشتید این لباس مورد تائید دین زرتشت است ... شما سده پوشی دارید اما یک سدره پوش هم بینتان نیست !

در زرتشت زنی که دیگ ازدواج میکند حتی از برادران خود هم حجاب میکند ... این خانم های بزرگواری که ما دیدیم حتی اگه جای برادرانشان هم باشیم  به حکم خود دین زرتشت باید حجاب مناسب تری میداشتند !

اینجا آتشکده ی شماست ! شما ها هم مبلغین دین زرتشت !   عمل تان کو !!  زنانتان حجاب کامل زرتشت دارند !

یک عزیز مبلغی از زرتشتیان  گفت .. خیلی از کسایی که شما دورو برتون میبینید مسلمونند !  حجابشون حجاب اسلامیست ؟!!   بنده خدا خب سوال داشت ... !! و بماند که این جواب مغالطیست !!

گفتم  اینجا اتشکده شماست دیگه نه ؟!   گفت بله حاج آقا !     گفتم یعنی توی اینجا لا اقل مبلغین و مسئولینش باید از افرادی باشند که خودشون کمه کم ظواهر دینشونو حفظ کنن دیگه نه ؟!!! من و شما هردو مبلغیم ! شما ادعا داری و ما هم ادعا !!     این مردم  بندگان خدا ادعائی ندارند !    ما جسارت ادعا رو به خودمون دادیم ! 

این من اینم همسرم !    اگر دعوت به حجاب میکنیم خودمون نفر اولیم !   اما علی الظاهر ما به چیزی که شما میگید بیشتر عمل کردیم تا خودتون !!

و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی !!  بنده خدا محکم دستاشو به هم میمالوند عصبی !   نمیدونم حاج آقا باید ازشون بیشتر بپرسیم ...

 

گذشت ... یه موزه مار هم رفتیم !  مارهای  خیلی جالبی بودند ... مار بوا 7 متری زنده !   افعی ، جعفری ...

شب این رفیقمون شیخ حسین زنگ زد (خانمشون اینا اهل اصفاهونند ! ) که الا و بلا  باید بیای اصفهان منتظریم !  کلی اصرار ... ما هم با این وضع بی مدرکی و ماشین  ....

رفتیم !!  ...   خیلی خوب بود اما ... واقعا دوره اخر الزمانه ... هرکسی باید دینشو بچسبه ازش ندزدن ... وضع حجاب دیگه امسال واقعا افتضااااح بود ...  میدان امام .. مسجد امام ... اصلا صحنه هایی دیدیم که هنوز یادش قلب ما رو به درد میاره ... دیگه جلو مسجد دختر خووب خودتو درست بپوشون ... بابا نمی خوای حجاب داشته باشی  دیگه کوچه و خیابون که جای لباس سکس  نیست ...  تا اومدم وارد مسجد امام اصفهان بشم  با یه وضعی ..کلا دیگه انگارخبری از مانتو نیست !  با یه پیراهنی کاملا جلو باز رد شد که تا فیها خالدونش عیان بود ...

بابا دموکراسی غیر دینی هم باشه شما حق نداری اینطور بیای بیرون  این یک تضییع حقه فاحشه ... میدونی موجبات گناه چند جوان رو بوجود میاری ؟!!!!   جدیدا هم که شلوارهای غواصی و سوارکاری مد شده ! ... بابا کی میخواد این وسط سوارکاری کنه ... ؟!! واقعا گاها میموندیم که الان اگر هم تذکر بدیم خواهرم حجابتو رعایت کن این بنده خدا باید چکار کنه ؟!!  یا باید روسریشو بازکنه ببنده دور اون شلوار چسب سوارکاری یا هم ...

مردا هم که کلا بی غیرت ... میگم داداش ... همه این مردای بازار چشاشون پای ناموسته ... واست مهم نیست ... ناراحت نیستی ؟!!   میگه نه  ..! مگه چیه ؟!!!    قدیم یارو لات بودا ... عرق خور بودا اما یه جاغیرت و مرام تو وجودش بود ، بی غیرتی بیماری مردان آخر الزمان است .

اصفهان بودیم و پیش این رفیقمون که  رفیق دیگه قمی مون زنگ زد ... شیخ  زیارت حضرت معصومه میای و شب هم میای خونمون !

خانوم فاطمه معصومه طلبیدند و بحمدالله راهی قم  شدیم ...  از اون جایی که این سفرمون سفر زیارت امام زاده ها بود و قم هم بالغ بر سیصد امام زاده داره  یه روز کامل هم اختصاص به امام زاده گردی کردیم ! و نهارو هم با این رفیق دیگمون توی یه پارک قم خوردیم !

همینجا بود که مادر جان بزرگوار باز زنگ زدند که بله ... ما تهرانیم و خونه خاله .. خاله میگن بیاید تهران !

و از اونجایی که خب زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی اجر زیارت سید الشهدا علیه السلام رو داره واقعاحیف بود که تهران و ایم امام زاده بزرگوارو نریم !و خصوصا خونه خاله . کبابی کنار حرم !!!

 

این ماجرا تا مشهد ادامه داشت ضمن اینکه هر پلیس راه ما  یک   وجعلنا میخوندیمو  یکی ازون بوق های کامیونی ای که روی ماشین بسته بود به عنوان عشق الله نثار جناب پلیس محترم میکردیم ...

خداروشکر   به سلامتی برگشتیم پیش امام رئوف .

نائب الزیاره هستیم

یا علی

۲۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۲ ، ۲۰:۲۲
شیخ عبدالزهرا وثوقی
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم  بزرگواران عزیز ...

بحمد الله و المنته    بحوله و قوته   برگشتیم به همسایگی امام رئوفمان ...

خدائی هیچ جا مثل همجواری امام رضایمان نمیشود  هیچ جا ...   چرا فقط یک جا کلا فرق دارد که اصلا عمرت هم حساب نیست ...    همان جایی که هرچقدر هم بمانی باز سیر نمیشوی .. اصلا عجیب صفائی دارد ..   ایوان نجف عجب صفائی دارد ...

تا حالا هر جا رفتیم بعد سه روز دیگه هواییه صحن و سرای علی بن موسی شدیم ... حتی قم ، حتی کربلا ... اما نجف کلا فرق دارد ...حرم حضرت حیدر را اصلا رفتن از پیشش جان کندنیست سخت..

این سفر امسالمان بر سرسفره گلهای باغ امیرالمومنین و حضرت زهرا بودیم ...

مرحوم حضرت ایت الله خمینی (نور الله تعالی مرقده الشریف .اعل الله تعالی مقامه) میفرمودند:ما می خواهیم که در پناه این بقاع متبرکه. مردم در آرامش زندگی کنند

و عجب ارامشی هم بود ... مرحوم ایت الله بهجت ( افاض الله علینا من برکات تربته ) هم میفرمودند : توسلات خیلی نافع است ، به این امام زاده ها زیاد سر بزنید ! این  بزرگواران همچون میوه ها که هر کدام یک ویتامین خاصی دارند ، هرکدامشان خواص و اثاری دارند .

مشغول تاسیس پایگاه تندرستی هستیم  و خیلی درگیر ...  (پایگاه تندرستی یه محل مشاوره ای و ارائه محصولات تغذیه سلامت بر پایه ی احادیث اهل بیت علیهم السلام و طب  میباشد!)

ان شا الله این پست هم ادامه دارد !!!!

۲۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۲ ، ۲۳:۱۲
شیخ عبدالزهرا وثوقی
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

عرض به خدمت بزرگوران اینکه ادامه مطالب آمادست!  اما ما یه دنیا کاااااااار ریخته رو سرمون !

به  شرط حیات ، ان شا الله ، تا سه روز دیگه برگشتم ادامه رو میزارم !

فقط چند تا خاطره ی قشنگ !

یکی اینکه خاله بزرگم با کلی شادی و تعجب اومد واسم جریانی رو تعریف کرد که از این قرار بود :

دیروز به نوه چهار سالش چندتا اسکناس عیدی داده بود ! اونم داد و فریاااد میزده که مامانی : چه همه عکس عبدالزهرا !!!

یکی دیگه ..   این روزها که دید و بازدید و شکوهه نوروزه که ایام ، ایام فاطمیه هم هست ... خیلی هایی رو میشناسم که طول سال ریش نمی تراشن اما این روزها تراشیدند ..خیلی ها که طول سال با نامحرمی همکلام نمیشوند .. اما این روزها شدند.. خیلی ها نماز اول وقتشان در مسجد به هیچ وجه ترک نمشد .. اما این روز ها مساجدمحله ها که میروم قلیلی بیش مسجد نیامده بودند ..   خیلی از دختران دسته گلی را میشناسم که طول سال حجابی اسلامی دارند اما این روزها ، گاها بدون رضایت خودشان حجابشان شاید دلی را بلرزاند ... خیلی هارا می شناسم طول سال را بانوانی فاطمی الگو هستند ... اما این روزها سر لباسی خریدی کفشی ... میهمانی ای ..آبرویی !!! آرامش از مردشان ستانده اند .

حدیثی خوانده بودم چندین سال پیش .. که هر مجلسی برپا شود و یادی از ما اهل بیت درآن نشود ان مجلس ، مجلس گناه است ... خودم سعی میکردم لا اقل یک دفعه گی .. هر دفعه به مناسبتی صلواتی چاق کنم !! گاهی هم مساله ای .. حدیثی ...  دیروز که خانه ی مادر بزرگ رفته بودم  ... مراسم عید دیدنی !!! همه بودند ... چندین ساعت ، همه چیز گفته شد .. از قیمت پسته و پرتقال تامسون، تا صحبت درباره ی چشم و هم چشمی ها و ... الا یادی ... ذکری مولایشان ... همانکه برایشان شب تا به صبح دعا میکند ... استغفار میکند ... شاید هم چشمانش گاه گاهی بارانی شود ...

 

دعای خیرتون بدرقه ی راهمون

یا علی

۲۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۲ ، ۱۶:۵۱
شیخ عبدالزهرا وثوقی
بسم الله الرحمن الرحیم

به پیوست ۲پست اخیر .

عید یعنی چی ؟ یعنی چه زمانی ؟

عید یعنی رضایت خدا ... یعنی شادمانی زمین و زمان ... ذره ذره ی کائنات ...

عید یعنی زمانی که خداشاد است .. ملک و ملکوت  در آن روز به خصوصه مسرورند و  خوش ... بخاطر اتفاقی خاص ... 

شادمان از اینکه نعمتی ... رحمتی ... تفضلی و مرحمتی و عنایتی ازطرف حضرت الله تعالی شامل حالمان شده ...

هر روزی و هر زمانی که این اوصاف را داشت عید است و هرچه این عنایات و نعمات بزرگتر باشد و به تبعش رحمت خدا و مهرش و شادی اش بیشتر باشد این عید هم بزرگتر است ...

این اسلوب است ... روزهایمان را ، لحظاتمان را  که به این اصل عرضه کردیم ، اعیاد و اهمیتشان برایمان روشن خواهد شد ...

*******************

 

برای نوروز صحبت ها زیاد شده است ... هر طرفی هم واقعا برای خودش حرف ها دارد ...

ما ملاک داریم ... ۱-شرع      ۲-عقل 

قرار شداگر میخواهیم زندگی ای مستند ،با هدف ،آبرومندانه و آزادانه  ... نه از روزی هر چه پیش امد خوش  آمد، نه از روی جهالت و لا ابالی گری داشته باشیم باید  همه چیز زندگیمان رابه همین دو ملاک عرضه کنیم ... خیر دنیاست و آخرت ...

 ما فقط ملاک ها را زیرو روئی بکنیم به اذن الله تعالی برای هر مسئله ای میتوانیم تصمیم صحیحی بگیریم ... تمام این ملاک ها برایمان تعریف شده است در شرع ...بحمد الله که خدا قوه عقلی هم بما عطا کرده که بارها در قرآن نیز مارا به استفاده ار آن متوجه ساخته !

 

**********************************

 

وقتی نوروز را در برابر ملاک و اسلوبمان که تعریف شد قرار میدهیم ... چیزی از عید بودنش بدست نمی آید !

اینکه در این روز خاص واقعا چه اتفاقی افتاده ؟!   واقعا  خدا بخوصه در این روز بخاطر مسئله ای مسرور است و خوش ؟!!

ذره ذره ی کائنات شادمانند ؟!!  به خاطر چه اتفاق خاصی ؟!!

-- میگویند در این روز سبزه ها و چمن ها میروید !!!  خب خوش بحال بهائم !  شمارو به خدا این چه حرفیست ؟  تازه اگر هم از درآمدن چمن های جلوی حیاط  کائنات مسرورند وخدا شادمان ،یعنی توی همین روز اول فروردین چمن ها می رویند ؟!!  درختها همین روز فقط شکوفه کردند ؟!!

در شهر ما که خیلی اوقات یک ماه زود تر خدا و کائنات از این بابت شادمان وخوشحالند .. حتی اهواز آبادانمان که دو سه ماهی جلوتر ....  اصلا این وقت سال که نیمکره جنوبی مان پاییز است  فکر کنم خدا در آنجا هنوز خوشحال نشده !

بنظر من این اهانت است به قدرت خدا ... به زیبائی های دیگر فصل ها ... خدا وکیلی حس شاعرانه ای که در پائیز و خش خش برگ هاش به آدم دست میده دیگه کجا پیدا میشه ؟!!! جان ما .. اگه ننه سرما و زمستون نبودن کی میرفتیم تیوپ سواری ؟ اصلا اگه تابستون نبود کی شلیل  و هلو بپر تو گلو میخوردیم ؟! هندوانه دیگه نداشتیم !

بابا  هرفصلی یک نمود از عظمت و جلال و رحمت خداست هر کدوم زیبایی هایی بی نظیر و منحصر بفردی داره فلذا بنگر ...

راستی .. یه عده که کلا فراری هستن از این فصل ! بخاطر حساسیت آبریزش بینی ها و عطسه و کلافگی هاش ! بنده های خدا باید توی این فصل ماهی دوتا کرتون بزنن !

 

 

-- میگن  اصلا حاج آقا روایاتی هم براش وارد شده ... اصلا تو مفاتیح اومده !حاج آقا گیر ندین دیگه بزارین مردم شادی کنن ... همش نمیشه که گریه وروضه ....

سیره ی پیامبر صل الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام این بود که سنت های خوب رو بعد از یه سری ویرایش هایی تایید میکردن ...

ما در روایات درباره ی نوروز ایران باستان اخبار قطعی ای نداریم واقعا .. به این معنی که روایاتی بعضا ضعیف السند گاها بر رد برگزاری این جشن دلالت دارن و این رسم رو ،رسم مجوسیان میشمارند از آن نهی کردندو بعضا روایاتی که در آنها تاحدودی این سنت تاید شده.. بزارید خیلی خستتون نکنم ...  تا الان پس معلوم شد که روایات متضادی در این باره داریم ... یعنی فعلا محل احتیاطه ! لب مرزه !! 

  مثلا شما با این روایت چه میخواهید بکنید؟

انى قد فتشت الاخبار عن جدى رسول الله صلى الله علیه وآله و سلم فلم اجد لهذا العید خبرا؛ انه سنة للفرس محاها الاسلام و معاذ الله ان نحیى ما محاه الاسلام.

من اخبارى را که از جدم رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم وارد شده بررسى کردم و خبرى در رابطه با این عید پیدا نکردم. این عید از سنن ایرانیان است که اسلام بر آن خط بطلان کشیده است. به خدا پناه مى‏برم از اینکه چیزى را که اسلام آن را از میان برده دوباره آن را زنده کنم. ]. مناقب ابن شهرآشوب، ج 2 ص 379

 

عن رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم : ابدلکم بیومین یومین، بیوم النیروز و المهرجان، الفطر و الاضحى. دو روز رابراى شما جانشین دو روز کردم. عید فطر وقربان را بجاى عیدنوروز و مهرگان قرار دادم.  مستدرک الوسائل ، ج 6، ص 152 از لب اللباب

اصلا به قول ما طلبه ها سلمنا ... ولو فرض که همچین روزی در روایات وارد شده باشه و بله مرحوم شیخ عباس قمی هم در مفاتیح اعمال آن روز رو اوردن ...

اما نهایتا یه روزیه مثل روز دحول العرض  یا نه اصلا بالاتر ..لیله الرغائب ...   اعمالی داره نمازی روزه ای غسلی مستحبی و تمام ... در هیچ روایتی عید گفته نشده !

اسلام نوروز رو نه به طور کلی رد کرده و نه به صورت کلی قبول .بلکه اسلام یکسری از کارهای خوب نوروز که جنبه الهی داشت و سعادت بشر در آن بود قبول کرد و به آن جهت شرعی و اسلامی داد و جهات منفی و بدش را که بوی شرک و خرافات و انحراف می‌داد ممنوع کرد..

پس نتیجه : عید نیست ... روایاتی داریم که از برگزاریش منع کردن ...نهایتا اگر روایات رد را هم کنار بزاریم و روایات تائید رو بگیریم ( که در این صورت خیلی کوتاه اومدیم !) باز هم حد اکثر یه سری اعمال در یه روز خاص هست که وارد شده نه بیشتر !

 

-- میگن  اصلا این روز مصادف بوده با عید غدیر !!  برا همونه ماایرانی ها عید میگیریم ! بابا سنت های خوب و قشنگ داره ... مهمونی ، صله ی رحم .. هدیه ...شادباش!!

 

 عجب .!!!!  مصادف بوده با عید غدیر؟!!   یعنی الانم برای همون شادی عید غدیر جشن میگیرن ؟!! این همه المان های شهری که ثرمایه گذاری میلیاردی واسش میشه بر محور عید غدیره؟! شادی ها توی این مدت به پای امیرالمومنینه ؟! یا فقط چند صد ملیون خرج میشه تا یه دوچرخه ی غول آسا یا یک موتور گازی  یا یک چرخ خیاطی گنده درست کنن بزارن وسط میدون ؟!!   بعد دیدن این صحنه ها ما به امیر المومنین رسیدیم؟!!   بابا مالیات و عوارض شهرداریی که از شما میگیرن توی این کشور اسلامی باید در خدمت اهل بیت باشه !!  حد اقلش اینه که موجب فایده ی قابل توجهی داشته باشه !

نکته ی دیگه هم اینکه :ما با یکی از رفقای صمیمی مون که رشته تحصیلی ش نجومه و در زمینه ی تااریخ ها تخصصی کار کرده نشستیم  تاریخو حساب کردیم ! عید غدیر اون سال توی تابستون افتاد !

اما در باره ی سنت ها !

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ اسفند ۹۱ ، ۰۶:۵۳
شیخ عبدالزهرا وثوقی