امین ... ملقب به غلام !!! ... غلام امیر المومنین !!!
اختلاف سنی مون هشت ساله ! وقتی به دنیا اومد از خوشحالی توی بیمارستان بالا پایین میپریدم میخوندم : هاااای من داداششش دارممممم من دااااداش دارم !
پسری کاملا با معرفت و مهربوون !
اولین کسی که بلافاصله از اون مهمونی ای که گرفتیمو من اسممو عوض کردم کلا دیگه عبدالزهرا صدام کرد !!! خدایی پسر خوش مرامیه!
خیلی هم دست و دل باز !! پول تو دستش نمیمونه ! زوودی مهمون میکنه و کلا خووب خرج میکنه !
بماند که تازگی ها یه کم بی شرف شده!!! اشکالی نداره ! اقتضاء سن بلوغشه !
از همون تقریبا هفت هشت سالگی با بین بچه های مسجد محلمون بزرگ شد ! البته هنوزم بچه ای بیش نیست ها
نمیدونم دقیقا چی شد ... اما بین بچه هامعروف شد به غلام !!! غلام امیر المومنین !
چند روز پیش زنگ زده بود که ... عبدالزهرا ثبت نام حوزه مشهد شروع شده ... اسم منو چطوری مینویسی؟!!!
خیره ان شاء الله ... غلامی حیدرش استوار !
* کلا توی این دنیا یه داداش دارم که خیلی دوسش میدارم !
*اگه طلبه بشه ... شانسش گرفته ... دیگه مامانش جلوش برا طلبه شدنش وا نمیسته ! مامانش الان طلبگی رو دوست داره و مادر یک شیخه !
*ثبت نام حوزه علمیه خراسان خواهران و برادران شروع شد
حاج آقا این الفاظ...استغفرالله...