طلبگی و هزار و یک ...

طلبگی و هزار و یک ...

بسم الله الرحمن الرحیم


×××××××××××××××××××
سرمایه محبت زهراست دین ما

ما دین خویش را به دو دنیا نمیدهیم
×××××××××××××××××××

طلبگی شغل نیست. رسالت است. مأموریت است. ادامه حرکت پیامبران الهی در طول تاریخ بشری است.

×××××××××××××××××××
غالب مطالب این تارنما قلم خود این حقیر هست و جریان کپی پیست به اینجا راهی ندارد .
×××××××××××××××××××
احتمالا به بزرگوارانی که آدرس نمیذارن جواب داده نخواهد شد .
×××××××××××××××××××
کلاً اعتقادی به تبادل لینک ندارم ؛ صلاح دونستید لینک کنید ، وبلاگ های فعال و ارزشی بدون تقاضای تبادل ، لینک خواهند شد .
×××××××××××××××××××
همسایه ی حضرت رضاییم ،هفته ای یک بار ، یک سلام به نیابت از مومنین و آشنایان سایبری هست ان شا الله.
×××××××××××××××××××
بحمد خدا روز ولادت حضرت جواد تو حرم امام مهربونی ها با یه طلبه سادات عهد یاری و یاوری بستیم و ولادت حضرت رضا رفتیم زیر یه سقف.

تنها امیدمان لبخند ‏‏صدیقه طاهره فاطمه زهرا ...
×××××××××××××××××××

عقیده دارم طلبگی جهاده ... اما همسر طلبه بودن جهاد اکبر است / خدا این کنیزای مخصوص حضرت زهرا را نصرت و تایید بفرماید .
بعضیاشون واقعاً از همه چیز زندگیشون ، از ارزوهای دنیویشون از حق و حقوقشون گذشتند تا خادمی سرباز امام زمان را کنند ... کثّرالله امثالهم /

×××××××××××××××××××


×××××××××××××××××××

چشم من و امر ولی ؛ جان من و سیّد علی /

بایگانی

۱۹ مطلب با موضوع «تحلیل های طلبگی» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین چند سالیه که بچه مذهبی ها خصوصا رفقاییکه دستی در علم و حدیث و طلبگی دارند بیشتر وارد عرصه ی سایبری شدن و هرکدومشون به نحوی انجام وظیفه می کنند و ارائه خدمات میدن خداروشکر انصافا هم خوب کار کردن .

 چه بزرگوار دانشجویانی که واقعا اطلاعات جالب و مفیدی رو در اختیارمون میذارن

چه همسران طلبه ای که با نوشتن خاطرات شیرین زندگی طلبگیشون و صحبت از فراز و نشیب های این باهم بودن ،  رسالت تاثیرگذارشونو به جلوه میذارن و به برکت این وبلاگ نویسی شون کلی معارف ، اصول و سنت های فراموش شده ی تو جامعه امروزو  یادآوری و احیا می کنن و موجب نزدیکتر شدن مردم به زندگی بی ریا وپرعشق اسلامی میشن .

چه بزرگوار طلاب خواهر وچه مهربان طلاب و روحانی هایی که از انجام وظایف سربازی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) در محیط نت یادشون نشده و انصافا با درد دین و دغدغه و غیرت دین قلم می زنن و ترویج معارف الهی و نشر حب ائمه می کنن که حقا جزاهم الله خیرالجزاء ، گاها هم از خاطرات شنیدنی ای که در این مسیر واسشون رخ میده ، واسمون مینوسن ! و رابطه و تعاملشونو با مردم حفظ می کنن و بجاش هم روی مسائل خطیر جامعه با مبنی شیعی اسلامی بررسی و نقد دارند.

و البته بماند که عزیزانی هم در همین مابین وبلاگ نویسی وارد عرصه طلبگی شدن و شاید همین نوشته ها و خاطرات و تعاملات تاثیر زیادی در انتخابشون گذاشت  ! که بتونن تواین شرایط اجتماع ، راهشونو پیدا کنن و به پشتوانه امام زمان و همراهی و همدلی و حضور گروهی از سربازان حضرت قدم در این وادی بنهند.

  که توی همین وبلاگ چندنفر از این دسته بزرگواران لینکند و حقیر به صلاح دید اسمشونو نمیارم !!  )

 

 

اینا همه برکت بودو و خیرو نعمت ،  اما یه مسأله :

همشه محیط هایی که برای خدا کار میکنند و مروج نیکی ها و پاکی ها  هستند، حساس ترند و احتیاج به دقت و مراقبه بیشتری دارند .

یکی از مواردی که در این جمع سایبری ما بایستی کاملا با دقت لحاظ بشه ، خصوصا با توجه به ماهیت موضوعی و نقطه مشترک همه این وبلاگها یعنی شعار های انسان ساز اسلام و سنت و رویه ائمه اطهار، که جامع این نویسندگان در این محیط شده، رعایت یه سری آداب و حفظ چهارچوب هاست .

بین این جمع با صفا و بی ریا  و مذهبی ما ، گل دختر ها و ماه پسرهایی ، چه مجرد و چه متاهل وجود دارند . لذا یادمون نشه که اولا واسه چی اومدیم اینجا ؟!!!!! ودر ثانی اینکه نامحرم نامحرمه ، فرقی هم نداره که حضوری و فیس تو فیس باشه ، پای تلفن باشه ، پشت پرده باشه یا پشت وبلاگ !!!!

رعایت ادبیات گفتاری خیلی مهمه ! ظاهرا وجهی وجود نداشته باشه که در موارد غیر ضروری با نامحرم ، با یه ادبیات طنز و شوخی یا خیلی راحت صمیمی و بدون پرده و رعایت شاءن ، کامنت گذاشته شه ! همون دختر خاله پسر خاله شدن شدمون !!!( که البته اصطلاح کاملا اشتباهی هم هست . دختر خاله پسر خاله هم نامحرم هستنو هیچ فرقی با بقیه نامحرما ندارن . الا اینکه اتفاقا بخاطر برخورد بیشترشون حتما باید بیشتر هم دقت داشته باشن !!!   تو این زمینه خیلی حرف دارم که بماند  ... ) ویه گوشه یه دیگه ای هم اشاره کنم ... فیض آمادست و دلا آماده و الحمدلله همه صاحب دل ! ان شاالله خودشون تا آخرشو متوجه میشن ... اونم اینکه آقا جان ،  حواستون درباره پیام های خصوصی بیشتر جمع باشه ...  بماند ...

خواهر مکرمه ، اخوی گل  ... شما هم به دوستاتون اگه یادشون شده بگید !! که واسه نامحرم از لفظ  (شما) استفاده می کنن نه (تو)  از فعل ( صیغه جمع ) استفاده میکنن ، یعنی بجای : رفتی ، گفتی       میگن :  رفتید ، فرمودید !!! اینطوری قشنگ تره نه ؟!!!!!

عفیف خواهرانی هم که میخوان به همدیگه کلی ابراز احساسات کنن و یه دنیا از این اسمایلی ها  بذارن ، بخدا یه گزینه ارسال خصوصی هم این کنار تعریف شده تو بخش نظرات !! چه لزومی داره این همه محبت شما بطور عمومی نشون داده شه ؟

خواهشا نفرمائید که اینجا همدیگه رو نمی شناسن  و تعاملات نوشتاریست !  یعنی به صرف نوشتار مجازیم دیگه ؟؟!!!

جَوون ها عاقبت بخیر شید انشاالله  جوانیتون فدای امام حسین ...

یا زهرا

 

الشیخ عبدالزهرا  وثوقی

 6 صبح  جمعه 26 جمادی الثانی  1433   / 29 اردیبهشت 91

۲۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۳:۴۰
شیخ عبدالزهرا وثوقی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

عنوان مقاله :       حجاب مردان

موضوع مقاله :     حجاب مردان از منظر فطرت ، تاریخ و مذهب

هدف مقاله       پاسخ به چرائی و چگونگی پوشش و حجاب در خصوص مردان

 

حجاب مردان

ساختار مقاله :

پوشش  امری فطری . رابطه حجاب با حیا  . پوشش مردان در طول تاریخ . دو رکن اساسی در پوشش .( بخش اول ). پوشش قبل از اسلام . مردان ایرانی . بهترین و مفید ترین راهبرد . مطمئن ترین الگوی  حجاب . سیره .( بخش دوم )پوشش سر در تاریخ و روایات  . جایگاه آن در اجتماع .  ارائه مدل اسلامی حجاب مرد .  لباس شهرت  . توصیه


در ادامه با نگاهی به مسئله حجاب در فرهنگ ها و ملل ، ندای درونی و فطری بشر را برای پوشیدگی ، فوائد پوشش و حجاب ، دستورات و توصیه های ادیان خصوصا سیره پیامبر اکرم ( صل الله علیه و آله ) و ائمه اطهار شیعه ( علیهم السلام ) ، چرائی و چگونگی حجاب را برای مردان با تمرکز و دقت بیشتری مورد بررسی قرارخواهیم داد.

 

با وجود اهمیت زیاد نوع پوشش مردان و تاثیرات آن در هنجارهای اجتماعی و توصیه های دقیق و لطیف ادیان بخصوص شریعت جامع و نکته بین اسلام و وجود دستورالعمل هایی کاربردی و علمی دراین باره ، متاسفانه کمتر مقاله یا کتابی به بررسی حجاب و نحوه ی پوشش برادران پرداخته است.

 

بدنه ی مقاله را در ادامه مطالب مطالعه فرمائید .

 

مشهد المقدسة - حوزة العلمیه  نورالرضا علیه السلام

العبد الفقیر  الشیخ عبدالزهراء وثوقی

جمادی الثانی 1433

بهار 91

بدنه ی مقاله را در ادامه مطالب مطالعه فرمائید .

۲۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۲۴
شیخ عبدالزهرا وثوقی

بسم الله الرحمن الرحیم

این پستو ننوشتم ، گذاشتم تعطیلات تموم شه . تو این مدت با یه عده ره آشنا و صاحب نظر ، در این باره گفت و گو داشتم . بله ... نیتجه اش همین شد : که اگر ساکت باشید و هیچی نگیدو همین روند بخواد پیش بره ، دیگه هیچی از اون روح و زلالی مناطق باقی نمیمونه ! شک نکید ... که البته متاسفانه کم و بیش یه اتفاقاتی افتاده .

شهدا برا چی رفتند ؟!      براکی رفتند ؟!   آرمان هاشون چی بود؟  وصییت هاشون چی بود ؟

 

بیایید واقعا خادم الشهدا باشیم

 

یعنی واقعا رفتند تا اروند کنار بشه یه بازار  بندری و زیارت کننده هاشون برن به قیمت خون شهدا جنس های ته لنجی و همه رقمه رو از یه عده فروشنده که معلوم نیست کی هستن و ... بخرن و اونجا هرروز رونق بازاریش بیشتر بشه !!!  

یعنی واقعا رفتند تا کاروانهای دانشجویی دختر و پسر از دانشگاههای سراسر ایران یه هفته کنار هم دیگه بیان و توی یک اتوبوس ! با هم باشن و برای شهدا گریه کنن!! یه عده دختر جوان دم بخت بدون محرم!

یعنی اونایی که خودشونو خاک درگاه ائمه هم نمیدونستن و به هیچ وجه جایگاهی برای خود نمیدیدند شهید شدند که یه عده هم از این طرف حقیقت یادشون بشه که بابا اینا هم  اگه رفتند بخاطر موندن یاد  خدا و ائمه و از یاد رفتن هرچه غیر از آن بوده! نه اینکه با همت بیشتر زیارتی برای شهدا تدبیر ببینیم باشکوه تر از ائمه ! اصل یادمان نرود هرچه هست علیست هرچه هست حسین است زهراست ابالفضل است مهدیست ...  که حرم امام بعد سلام به ابی عبد الله و حضرت رضا ، برگردیم روبه ضریح امام ! السلام علیک یا روح الله ...  خدا وکیلی اگر امام زنده بود چه میگفت ؟! راضی بود ؟!

یعنی اون همه رشادت و صلابت برای این بود که عکسشان را روی تیشرت های رنگ و وارنگ چاپ کنیم و تبلیغ ؟!!  الحمدلله آستین کوتاهش هم دیدیم !  بابا به خدا شهید شدن که راه روشن بشه! که خواب نمونیم . که بفهمیم ...   علماء علماء علماء   خودشونو مدیون علماء میدونستن به فتوای مراجع به جبهه ها اومدن  برای حفظ شیعه و مرجعیت و اسلام خونشونو بذل کردن ! حدیث میخواندند که مداد العلما افضل من دماء الشهداء

برا کارامون میریم در خونه ی علماء ؟!  یه دفعه پرسیدید که بشنوید عکس روی پیراهن مکروهه ؟!!  در نماز اشدٌ کراهت رو داره؟   آستین کوتاه برای پسراجلوی نامحرم حرامه ؟!

باور کنید این شهدا با ذکر ابالفضل العباس شهید شدن ! اینا غیرت داشتن تو روی نا محرم نگاه نمیکردن!  یا ایها الناس بخدا مدیون خون شهدا میمونید اگه ساکت باشید. نرفتن که بدون کنترل کادر مدیریتی محرم و نامحرم ،اکثرا جوانهای مجرد کنار هم ، بیان و چهارتا تانک و یه تل خاک ببینن و برن و ...!!!

این یکیش دیگه به من خیلی سخت اومد!  خادم الشهداء  ... خیلی هم خوب بود بسیار عالی و سازنده. ... از سراسر ایران در سایت کوله بار ثبت نام به عمل میاد و ده روز خادم الشهداء

اما نه دختر!  شمارو به خدا سیره ی همین بزرگوارن رو نگاهی بیاندازید ! سراسرحجب ، سراسر مردانگی ، سراسر غیرت ... به چه اجازه ای ناموس مردم را وسط صحرا ، بدور از خانواده و بدون محرمی به اسم خادم الشهداء بین آن همه نامحرم میگذارید ؟!

مگر حضرت زهرا نفرمودند بهترین چیز برای زنان این است که نه آنها نامحرمی را ببینند و نه نامحرمی آنها را ببیند

شهدا فدایی زهرا بودند ! انتظارشان از خواهران به جامانده شان کنیزی زهراست

تا مکتب جبهه خوب معنا نشود بار دگر آن روحیه پیدا نشود

 یاران بجا مانده مواظب باشیم خون شهدا فرش ره ما نشود!
۳۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۱ ، ۱۷:۲۳
شیخ عبدالزهرا وثوقی
 
 
این روزها خیلی حال غریبی دارم ! نمیدونم شایدم حال قریبیست ؟!
میگن یه عده عاشق از همه چیزشون گذشتن . حتی از زن و بچشون!!
این همون غیرت دینه که گفته بودم ! من تاحالا نرفتم جنوب . انشالله امسال راهیم.
 
قدمگاه شهیدان است اینجا                        محل رشد ایمان است اینجا
در اینجا پای مهدی بوسه می خورد           که تحت رحمت آن است اینجا
هزاران خاطره در خود نهفته                      کتاب عشق بازان است اینجا
ز اشک فاطمه دارد نشانه                         شبیه بیت الاحزان است اینجا
ز شب های پر از عطر مناجات                    همیشه نور باران است اینجا
در اینجا ترک عصیان می توان گفت           که الحق توبه آسان است اینجا
شلمچه از دوئیت دور مان کرد                   همان توحید پنهان است اینجا
شهادت را از اینجا می گرفتند                       زمین عید قربان است اینجا
در اینجا می توان آرامشی یافت                   محل ذکر رحمان است اینجا
اگر چه کس نفهمد حرف ما را                       قدمگاه شهیدان است اینجا
 
 
 
نامش را که عید نگذارید . مگر چه اتفاق خاصی افتاده ؟!
گلها روئیده اند؟ چمن ها سبز شده اند ؟! خب خوشا بحال بهائم !
عید ؟!!! نه نهایتش نوروز است ... یا سال جدید.
عید یعنی چه ؟ در عالم امکان چه رویداد مهمی رخ داده که نامش را عید گذاشته اند ؟
بیش از پانزده روز تعطیلی و خوشحالی برای درآمدن چمن ها ؟!!! محصل هایمان که قریب به یک ماه !
شادباش ! صدسال به این سالها !!! که البته اصلش هزارسال به این سالها بوده در مجوس !تخفیف داده اند !
خدایمان در این برهه از زمان شاد است یا از عید غدیر ؟ یا ولادت حضرت امیر؟
البته لطف کرده اند ! آنها هم یک روز تعطیل است!
 
باشد اقلا دراین تعطیلات بی حساب حسابی از خودمان بکشیم . که چکاره ایم ؟
باشد...باشد که یاد شهدا باشیم و باشیم که یاد شهدا باشد.
که رفتند تا بماند تا بیاید ذکر یا حیدر مدد.
پس لا اقل عیدش نگوئید
 

قابل توجه بزرگوارانی که شاید درست متوجه نشدند :
 
۱ .  حرف سر این است که عیدش ننامیم . در این روز لحظه ی تحویل سال اتفاق می افتد. خب الحمدلله که یک سال دیگر هم با محبت اهل بیت به پایان رسیده و از حضرت حق طلب توفیق بیشتر در بندگیش را طی سال جاری داریم. مسئلت داریم که محبت روز افزون پیامبر ختمی مرتبت و صدیقه ی کبری و پسر نازنینش مهدی زهرا را به ما تفضل کند . نهایتا روزی مثل لیله الرغائب که اعمالی خاص هم بعضا برایش روایت شده
۲.  بزرگترین عید شیعه ، عیدالله الاکبر عید غدیر است . آخر کمترید از اهل تسنن ؟! عید بزرگشان که  عید قربان باشد را با شکوه تمام برگزار میکنند .دید و بازدید، عیدی و شادباش . تبریک و یک هفته تعطیلی ! اگر قرار است پانزده روز از سال برای مناسبتی تعطیل باشد قطعا آن روز ،غدیر است. همه ی هویت شیعه به حیدر است و غدیر ! آیا غیرت دین اقتضای کمی اندیشیدن ندارد ؟  کاری ندارد جای تعطیلی ها عوض شود، خیلی هم جالبتر است  تعطیلات در فصل های مختلف میچرخید و تنوعش جذاب تر و زیبا تر بود!
ضمنا حرف هایم بی پشتوانه نیست !  امضای کلی از علما در دربردارد و توصیه شان به این کار . خیلی زود ابراز نظر نکنید ! 
۲۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۰ ، ۲۰:۰۵
شیخ عبدالزهرا وثوقی
میگه  هیچی نگین ولش کنید ...

بیاید کنار واسه شما زشته !!!  لباس تنتونه ! لباس پیغمبره ...

 

- آره لباس پیغمبره ، اتفاقا واسه همین ساکت نمیشم ... ، اصلا این دفعه دیگه میخوام به برکت همین لباس تا آخرش واستماصلا میدونی این عمامه ای که رو سر ما طلبه هاست کفنمونه ، همه جا  و  همیشه آماده ی آماده ... 

 پیغمبر با همین لباس جاهلا رو اگاه کرد ، با همین لباس جنگ رفت ، با همین لباسم شمشیر دستش گرفت

 اظهار عجز به پیش ظالم روا مدار       اشک کباب موجب طغیان آتش است!

یا حیدر کرار

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۰ ، ۱۷:۲۴
شیخ عبدالزهرا وثوقی
نمیدونم چرا ها ؟! اما معمم که میشی مردم دوس دارن بلاخره در مورد هرچیزی هم که شده ازت یه سوالی بپرسن

البته بماند ، بعضیا هم هستن که واقعا دمشون گرم چقدر باصلابت روی بی تعصبی و بی اعتقادیشون تعصب دارن - بنده خدا ، باهم دیگه بزرگ شدیما کلی رفیق فابریک بودیم ، از وقتی که طلبه شدم که خیلی سنگین برخورد میکنه حالا هم که معمم شدم جواب سلامم نمیده

هیچ اشکال نداره ها من اینجور آدمارو دعا میکنم خدا هدایتشون کنه ! وگرنه بعدش که یه اوضاع و احوالمو با اونو امثالش مقایسه کردم کلی خوشحال شدم که بابا به برکت همین طلبگی و این نیمچه اعتقاد و حوزه و این لباس خیلی جلوترم - الحمدلله - چه از لحاظ تاهل ، چه از لحاظ علم ، چه از لحاظ ادب ، چه ازلحاظ جایگاه اجتماعی ، چه از لحاظ ... خدارو شکر همش از عنایات اهل بیته ( علیهم السلام). واقعا آدم نگاه که میکنه میبینه طرف سی سال سنشه نه ازدواج کرده نه کاری داره نه هدفی نه شخصیت و جایگاه اجتماعیی نه علمی نه ...

حالا ... حرف سر این بود که خلق الله تا میبیننت دوست دارن بلاخره یه سوالی ازت بکنن

حق هم دارن کار خوبی هم میکنن من خودم وقتی تازه با شیخا آشنا شده بودم ، شب تا صبح میشستم فکر میکردم تا یه سوالی واسم پیش بیادو برم بپرسم، اون اولا که مسجدمون تاسیس شد و ما به یه شیخ جوان آشنا شده بودیم خیلی جالب بود واسم ، یه روز برنامه استخر گذاشتن رفتیم استخر ،من چشام چهاتا شده بود از تعجب یه حالت شعف مخصوصی بهم دست داده بود با همین حال تا رسیدم خونه داد میزدم : مامان مامان امروز یه شیخ لخت دیدیم !!! ( اینم زنگ تفریح نوشتمون )

ولی خدا وکیلی بعضی از سوالا خیلی جالبه .  نشسته بودیم تو حرم یه آقا و خانوم جوان اومدن جلو . آقا انگشتشو نشون میده میگه :

- حاج آقا اینو دریارم درسته دیگه ؟ میخوام نماز بخونم

من همینطور شک زده میگم :

- سلام علیکم ، احوالات ! عیدتون مبارک ... بفرمائید ...

- هیچی حاج آقا . این انگشترمو دریارم درسته دیگه ؟! بزارمش تو جیبمم اشکال داره؟

- داداش انگشترت طلاست !!!؟؟؟؟؟  این کلا دست کردنش واسه مرد حرووومه،(یعنی گناه داره ، یعنی خدا که تورو آفریده و صاحب تویه گفته :من که این همه نعمت هارو واسه تو آفریدم از هرچیزی حلال و خوبش که به نفعته و برای سلامت روح و بدنت خوبه ،رو آفریدم این کارو نکنی ، از دستت ناراحت میشما )

- اره بابا ما گناهشو به گردنمون خریدیم ! شما فقط بفرمائید واسه نماز چیکار کنید ؟

- هیچی ، درش بیارید بزاریدش تو جیبتون نمازتون درسته انشالله !

تا دلتون بخوادم از دو مورد کیلو کیلو و تخصصی سوال میکنن !! یکی موسیقی یکی دیگه هم ... ولش کن بزار بگم از ازدواج موقت

واسه این یکی دومی اش خیلی حرف تو دلم دارم که انشالله باشه واسه پست بعدی

رفقا این شب و روزا خیلی ایام مهمیه حتما تو مراسم عزاداری شرکت کنید و این حقیر فقر رو هم دعا کنید

یا علی مدد

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۰ ، ۰۸:۵۷
شیخ عبدالزهرا وثوقی
سر کلاس درس اخلاق نشته بودیم استاد یه حرفی زد خیلی جالب بود، اصلا مال خودخودم بودا !!!!

میگفت دنبال زمان و وقت و فرصت واسه رسیدن به برنامه های تکمیلیتون نگردید که هیچ وقت پیدا نمیکنید

میگفت نگید حالا امتحانام تموم شه بعد فلان کتاب رو شروع میکنم به خوندن ....

میگفت نگید حالا که تازه ازدواج کردم سرم شلوغه و کـــــــــــــــــــــــــــــار دارم حالا بعدا به نماز شب خوندنام میرسم

میگفت اگه تصمیم دارید کاری رو انجام بدید همین الان الان الان وقتشه

به خودم که نیگا  کردم دیدم راستمیگه ها ، کارای علمی، تبلیغی، صله رحم، خودسازی، مطالعاتی ... نمیدونم  هر تصمیمی داشته باشم باید همین امروز دنبالشو بگیرم و مصمم پاش واستم

خب خوب بود دیگه متنبه شدم اومدم دوباره یه سری به وبلاگم زدم مگه نه ؟ 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۰ ، ۱۱:۱۰
شیخ عبدالزهرا وثوقی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

جمعه با بچه های حوزه رفتیم کاشمر . خودمونیما اردو هم خیلی حال میده ! صبح سات 7 دو تا اتوبوس پر از شیخ و طلبه از خدمت امام رضا جون  به سمت دوبرادر امام رضا جون حرکت کردیم . سید حمزه و سید مرتضی ( علیهما السلام ) .

باور کنید یه لحضه با خودم گفتم آخه چرا این خلق الله نا آگاه اینقده چسبیدن به شمال ؟ بالام جان شمال خوبه ،  قشم خوبه ، کیش خوبه ، ولی چند بار ؟

من یکی دیگه اینقده که این راه مشهد شمال رو رفتم وجب به وجبشو حفظم ! تا دو روز تعطیلی میشه زود جیمفنگ به طرف دریا بعدشم دوتا قُطه  تو دریا و گاز بگیر این همه راهو برگرد . تازه با اون وضع خیط شمال و کنار دریاش.

این همه جاهای دیدنی تو ایرانمون داریم که باور کنید مثل شونو هیچ جا پیدا نیم شه کرد .

چرا. یکی قشنگ اکثر جاهای دیدنی کشور خودش نه ،همین استان خودشو بشناسه و دیده باشه بعد بره تایلند ! بعد بره سنگاپور ، بعد بره مالزی . همین تایلند.  باور کنید طرقبه مشهد ما دیدنی تره .

شهری که زائراشو میبرن  کوچه های درب و داغون و پر اشغال از یه طرف وضع افتضاح فرهنگی و فسادش از یه طرف ، بعد خیلی جالبه میگن ما به دستور قرآن عمل میکنیم که میگه ( فسیروا فی الارض ) . بابا خدا بعضی هارو آفرید که فقط توجیه کنن . حالا طرف خودشم میدونه چیکاریه ها !

 

خلاصه حیف نیم تونم براتون زنده منبر برم وگرنه یه منبر نمایانی ایراد میکردم و تهش یه روضه و سلام و دعا  بعدش چایی روضه و احتمالاً هم شام در خدوتتون بودیم

خب داشتم از کاشمر میگفتم : هنوز به محل استقرارمون که مدرسه علمیه امام صادق که به مدرسه عتیق معروف بوده ، نرسیده بودیم یهو یک پراید بوق بوق اتوبوسو نگه داشت و اومد خوش آمد گویی که بله به شهر ما خوش اومدینو خلاصه که ما هم به عنوان یه کاشمری اگه کاری از دستومون برمیاد در خدمتیم . بابا ما کفون برید از صفا ی این شهرستونی ها . تازه یه جا این تعجب ما به اوجش رسید اون هم وقتی بود که از اتوبوس پیاده شدیم  به جای این جمله ( اخطار ، توجه بر پدر و مادر کسی که اینجا پارک کنه لعنت و پارک = پنچری ) که جلوی پارکینگاشون بعضی از مثلا بافرهنگ های شهری مینویسن نوشته بود : (  شما که خوبید جلوی درب منزل ما پارک نفرمائید ) .

جونم براتون بگه که تو مدرسه علمیه مستقر شدیم وبعد  ناهار و یه استراحکی رفتیم مقبره شهید مدرس . خیلی جای با صفایی بود ، آستان قدس هم به دستور آقا خوب به اونجا رسیده . اتاق برای اسکان داشت شبی 5 تومان !  بعد یه حلقه معرفت درباره زندگی و سیره شهید مدرس، یه آقایی اومد به حاج آقا ( رئیس مدرسه مون ) گفت که یه عرضی داشتم .

–    بفرمائید

– یه خواهشی ،می خواستم بگم اگه میشه لطف کنید امروز ظهر ناهار رو توی رستوان بنده مهمون ما باشید

 

بابا اینا دیگه کی بودن ، یه آن به خودم گفتم واقعا اونقده وظیفه سربازی امام زمانتو درست انجام میدی ؟ آخه این مردم اگه احترامی سر ما بزارن نه به خاطر خود ماست ، فقط به خاطر اینه که اسم سربازی حضرت ولی عصر بالامونه . یککم احساس خطر کردم که نکنه فردا جلومو بگیرن بگن ما به شما آبرو دادیم مردم به خاطر شهرتتون ، احترامتون کردن ولی شما وظیفتو درست انجام ندادی ؟! 

البته این احترام واسه یه عده واقعا حقه ، باور کنید من دیدم طلبه ای رو که واقعا نماد حفظ و ترویج و تبلیغ شیعه هست . از خواب و خوراک خانواده و ... حتی پولش برای اسلام مایه میزاره . خب واقعا این طلبه ها واجب الاحترامن .

شب جمعه بعد دعا کمیل و یه روضه مختصر کنار مضجع شریف امام زاده سید همزه زود یه شام زدیم و اماده واسه استخر !   استخر رو اختصاصی کرایه کرده بودن رفتیم تو استخر و  شلوغ بازی !

بچه ها توی جکوزی نشسته بودن ماهم شلنگ آب یخو گرفتیم بالاشون! هرکی از اونجا رد میشد یه هُل مختصر دریافت میکرد و شیرجه تو آب یخ

فردا صبحش رفتیم سید مرتضی ؛ تقریبا روی دامنه کوه بود . دور تا دورش درخت های بلند و آبادی و مغاه . رفتیم تو و یه سلام دادیم و نشستیم جاتون خالی یه آقا سیدی از همونجا نشست واسمون مناجات خوندن و از حضرت ابالفظل خوندن:

 

 ای ماه بنی هاشم خورشید لقا عباس

ای نور دل حیدر شمع شهدا عباس

با محنت و درد و غم ما رو به تو آوردیم

دست همه ما گیر ، ای دست خدا عباس

 

نمیدونم شما ها چقده حرفای منو می فهمید  ؟ چرا الحمدلله براهمتون باید یه چند باری پیش اومده باشه که لذت جذبه یکی از اهل بیت رو تجربه کرده باشید  ؛ ولی آقا سید واسه کسایی که این حرفا رو انکار میکنن این شعرو از حافظ میخونه :

 

ما ، در پیاله عکس رخ یار دیده ایم

ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما

 

تاحالا پشت یه هیوندای 200 ملیونی نشستین ؟

شما رو نمیدونم ولی من نشستم ! بعد که سوار ریوی پدر جون شدم فکر کردم ماشین خرابه ! اصلا حال نمیداد دیگه با ریو رانندگی کنی !!

کسی که لذت عشقبازی با خدا و این خاندانو چشیده باشه خیلی چیزا واسش عوض میشه . البته شک نکنید که بدون حبّ حضرت محمد ، حبّ حضرت زهرا ، بدون ولایت علی بن ابی طالب و اهل بیت به خدا هم نمیشه رسید این سنت خداست . بکم یسلک الی الرضوان

 دعا کنید ما از همون کسایی بشیم که  کام گرفته از این عشق هستن .

از اونجایی که وصیت کردن به هر مسلمون مکلف واجبه به مادرم گفتم اگه یه موقعی قبل از اینکه ازواج کنم افتادم مردم زیر عکسم ننویسید جوان ناکام ها . ما کاممونو گرفتیم و ان شا الله داریم ادامش میدیم.

بله . خلاصه اینکه تجربه جالبی بود ، مردم کاشمر هم مردم با صفایی بودن ؛ صمیمیت و بی ریایی وپاکی و نورانیت تو مردم شهر ها ی کوچیک و روستا ها بیشتر دیده میشه . خدا حفظشون کنه مهمون نوازی کردن ماکه غیر احترام چیزی ندیدیم  ازشون.

آها یادم شد اینو بگم ؛ یه نشستی با مسئول این بقاع متبرکه و مدارس علمیه کاشمر که ایشون هم یه روحانی بود داشتیم ، ایشون یه آمار جالبی از وقف توی کاشمر میداد . میگفت : 67% کاشمر وقفه ! امسال هم از 94 وقف خراسان  تقریبا 60 تا از وقف ها از کاشمر بوده ! واقعاً دستمریزاد .

این هم از اردوی کاشمر.

یا علی مدد التماس دعا

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۸۹ ، ۱۸:۰۳
شیخ عبدالزهرا وثوقی

بسم الله الرحمن الرحیم

منّت خدای را که حالِ فاناتیک بودن را دوباره در این حقیر نمایان کرد تا  عهده دار نوشته دیگری شوم که پیمان دیگری باشد بر عَهد صله رحِم اینترنتی و گذراندن دقائقی چند در محضر اصطلاحات و مثل های عامیانه از منظر اِن قُلت باشد که حد اقل ما اهل خبر و علم در وادی افراد مَنسِی نشانِ فُرگِتی قدم ننهیم  .
خب  باور کنید خودش اومد،دیگه چیکار میشه کرد .

یه چند وقتی میشه که به اصطلاحات ، بعضی ضرب المثلا ، بعضی اسم ها به قول خودم از منظر ان قلت نیگا میکنم ، شروعش هم از تذکر یک بزرگواری بود
نمیدونم شما توجه کردید یا نه ؟ خیلی از ضرب المثل ها ، اسم ها ، یا تیکه هایی که متاسفانه  به دلیل عدم هشیاری خود ما بچه شیعه ها بینمون بار منفی داره ، اگه دقت کنین همشون یه اسم مذهبی و مربوط به دین میشه که شک نکنید کار دشمن شیعه هست . کی بودنش با خودتون .

من چند تاشو مینویسم ولی خیلی بیشتر از ایناهای
شما اینا رو اگه نیمیدونستید بدونید و دیگه به کار نبریدشون اگه هم میدونستید خب به اون دوست های عزیزمون که نا آگاهانه به کار میبرن تذکر بدین که خودش امر به معروف و نهی از منکره

اول از همه  جواد
 اسم به این قشنگی و با مُسَمی ای که لقب مشهور امام نهم جواد الائمه رو خودتون خوب می بینید برای چی به کار میبرن ما به جاش میگیم کامبیز !

یعنی چی ؟!   علی مونده و حوضش
نگید بابا تو هم بیکاری  . چرا داری حرف بی ربط میزنی !
من خیلی دنبالش بودم کراراَ از چندین عالم شنیدم که این مثل رو به کار نبرید که ساخته معانده
آخه بی مروتی که این حرفو زدی اولا که بدون بلـــه حوضش همیشه با علی هست . میدونید که (( انّا اعطیناک الکوثر )) کوثر استعاره یا به قولی مجاز از حضرت فاطمه زهرا ( سلام الله و افضل صلوة مصلّین علیها ) اصلا چون اون مطهّره همیشه با علی بود شهیدش کردند
درثانی این مثل مال وقتیه که تویه بیچاره از همه جا مونده و رونده ای تا بعد این علی و حوضش هستن و موندن که باید دست به دامنشون بشی.

این یکی رو که شک نکنید ساخته سنی های ناصبیه - اشدّ لعنت الله علیهم -
بالا غیرتا بیاید حواسمون جمع باشه
خودشو زده به  کوچه علی چپ

  یا علی یا ذاالکرم یا ذاالنعم یا علی انت صراط المستقیم 
    راه مستقیم فقط راه علی واولادش کوچه علیّه که فقط به مقصد میره
         خب میشه به جاش گفت خودشو زده کوچه عمر چپ !

چرا به خانمی که رعایت اصول دین میکنه اهل ساده زیستیه و دور از تجملات و دنیا زدگی میگن  (اُمّل) یا به کسی که یکم حواسش پرت بوده و کار اشتباهیی رو انجام داده میگن ( عبدل . عبدالله ) بابا افتخارت باید باشه عبدالله باشی اصلا دقت کنید همه این اصطلاحا یه کلمه مرتبط با فرهنگ لغات شیعه هست
من خیلی چیزهای دیگه شنیدم که شرمنده ، ماخوذ به حیا هستم و نمیتونم بگم و تشخیصشون با خود شما که خیلی هاش از اسامی مخدّرات مکرمه عصمت و طهارتند.

حالا تازه ریزه کاری های دیگه ای هم هست که اهمیتش از اینا کمتره ولی تو حرف های روزانه الی ماشالله دیده میشه  مثلا به آقای محمد جلال الدین بلخی  مولوی میگن خب خوبه لقبشه ولی دیگه لازم نیست بگیم مولانا!  باباجان از عوام انتظاری نمیره اگرچه که خب میشه اوناروهم با اطلاع کرد ولی من و شمایی که مثلا به حساب خودمون درس خونده و با فرهنگیم نباید هر کلمه ای رو به کار ببریم . مولانا یعنی آقا و سید و سالار ما که فقط امیرالمومنین هست نه کس دیگه.

یا علی مدد    1صفرالخیر143۱    عبدالزّهـــــــــــزا وثوقی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۸۹ ، ۱۵:۵۰
شیخ عبدالزهرا وثوقی