سلام علیکم ...
داشتم به قرص کامل ماه که خییییلی هم قشنگه نیگا میکردم
یاد سید افتادم ...
۱۸سالش بود ... مردانه جلوی خیلی رسوم غلط و فکرهای اشتباه واستادو ... گفت برام زن بستونید
روزها با سید بعد بحث درسا در این مورد حرف میزدیم ... یادش بخیر این هم برا سید جوونمه ...
خلاصه ... رفتن خواستگاری دختر یکی از اساتید ... فکر کنم تقریبا ۱۵ سالش اینا بود عروس خانم
بعد مجلس خواستگاری موقع خدا حافظی پدر عرووس خانوم به بابای سید گفته بود : پسرعمو ... شام تشریف داشته باشید ... اصرار ...
اونشب همین شام نمک گیرشون کرد! آبدوخیار ...
بابای سید هم که از اون سپاهیا و جانبازای اهل حال و خاکی ... کلی خوشش اومده بود از این صفا و بی آلایشی ...
اینا در حالیه که پدر عروس خانم قریب الاجتهاده ...! (یعنی به لحاظ علمی خیلی کار درست )
بماند که سید ما هم قرار بود یه ده تایی برادرزن داشته باشه
بازم خلاصه ... سید داستان ما مثل خودمون یه دو سه ماهی بیشتر تو عقد نبود ...
گذشت اولای خونه داریشون بود دیگه ...
یه شب بعد درس اومد تو مَدرَس یه نیگاش به ما و یه نیگاه با لبخندش هم به ماه ...
همینطور زل زده بود توی ماه ...
میگفت برا ما طلبه های متاهل این ماه شب ۱۴ دوتا قشنگی داره!!!
گذشت ...
بله .... گذشت .....
این هم گذشت ... بعده ها کاشف به عمل اومد که شهریه رو نیمه ماه میدن !!!!
بماند که اگه به لحاظ اقتصاد امروز بخواد نگاه کنیم طلبه ها زیر خط فقر ه نه ! زیر خط مطلق فقر زندگی میکنن !!! اما باور کنید عمرا اگر طلبه ای که فهمیده و چشیده شهریه و مرحمتی امام زمان چیه ،همینو با درآمد های میلیونی .میلیاردی بعضی آقایون عوض کنه
*نیمه ماه است الان ! و امروز خاطره ی چندسال پیشو برا سید تعریف کردم !
*سید الآن یه فاطمه سادات کوچولوی گوگولی هم داره !
*عقد منو علویه ساداتمونم ابالزوجه ی سید خوند
*اینترنتمونم درست شد . دست بچه های مخابرات درد نکنه !