طلبگی و هزار و یک ...

طلبگی و هزار و یک ...

بسم الله الرحمن الرحیم


×××××××××××××××××××
سرمایه محبت زهراست دین ما

ما دین خویش را به دو دنیا نمیدهیم
×××××××××××××××××××

طلبگی شغل نیست. رسالت است. مأموریت است. ادامه حرکت پیامبران الهی در طول تاریخ بشری است.

×××××××××××××××××××
غالب مطالب این تارنما قلم خود این حقیر هست و جریان کپی پیست به اینجا راهی ندارد .
×××××××××××××××××××
احتمالا به بزرگوارانی که آدرس نمیذارن جواب داده نخواهد شد .
×××××××××××××××××××
کلاً اعتقادی به تبادل لینک ندارم ؛ صلاح دونستید لینک کنید ، وبلاگ های فعال و ارزشی بدون تقاضای تبادل ، لینک خواهند شد .
×××××××××××××××××××
همسایه ی حضرت رضاییم ،هفته ای یک بار ، یک سلام به نیابت از مومنین و آشنایان سایبری هست ان شا الله.
×××××××××××××××××××
بحمد خدا روز ولادت حضرت جواد تو حرم امام مهربونی ها با یه طلبه سادات عهد یاری و یاوری بستیم و ولادت حضرت رضا رفتیم زیر یه سقف.

تنها امیدمان لبخند ‏‏صدیقه طاهره فاطمه زهرا ...
×××××××××××××××××××

عقیده دارم طلبگی جهاده ... اما همسر طلبه بودن جهاد اکبر است / خدا این کنیزای مخصوص حضرت زهرا را نصرت و تایید بفرماید .
بعضیاشون واقعاً از همه چیز زندگیشون ، از ارزوهای دنیویشون از حق و حقوقشون گذشتند تا خادمی سرباز امام زمان را کنند ... کثّرالله امثالهم /

×××××××××××××××××××


×××××××××××××××××××

چشم من و امر ولی ؛ جان من و سیّد علی /

بایگانی
بسم الله الرحمن الرحیم

ملاک و مبنا توی پست قبلی کامل روشن شد

اما عقلانی ترین کار ممکن برای اینکه ما تکلیفمون مشخص بشه .


هر سال  سراسر کشور گروه های استهلال نماینده مقام معظم رهبری حضرت قائدنا الامام خامنه ای مسئولیت روئیت هلال ماه رمضان و شوال رو به عهده دارن که هر کدارم متشکل از یک تیم حرفه ای و با تجهیزات و یک نماینده ی مسلط از روحانیون هست .

این گروه ها که از برجسته ترین و مسلط ترین افراد متخصص دانشگاهی و حوزوی در بحث استهلال هستند مسئولیت اعلام روئیت هلال رو دارن . و اعلام میکنن که چطور روئیت شده ..  هم روئیت با چشم مسلح رو اعلام میکنن و هم روئیت با چشم غیر مسلح .. اگر زمانش یکی باشه یا مختلف هم اعلام میشه ..

لذا کسی که  مبناء مرجع تقلیدش روئیت با چشم غیر مسلح هست هم ، عقلانی ترین کار ممکن و مورد اطمینان اینه که به اعلام همین مرکز عمل کنه . البته اگر کسی خودش شخصا با یک گروه حرفه ای استهلال کنه که قطعا بهتره !!

من نمیدونم چرا شب عید که میشه همه زنگ میزنن دفتر مرحع تقلیدشون ؟!!! مسئله ی مبنایی روئیت هلال تقلیدیه ! نه اینکه ایا امروز روئیت شده یا نه !!!!!

خواهشا این مسئله رو یاد گرفتید به دوستان و خانوادتون توضیح بدید ... بنده های خدا خلق الله خیلی تو این مسئله گیج میزنن و متاسفانه همین هم باعث بدبینی بیجاشون نسبت به اموری میشه .

یا علی


۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۲ ، ۰۲:۵۳
شیخ عبدالزهرا وثوقی
بسم الله الرحمن الرحیم

برای ثابت شدن شرعی ماه جدید نظر علما دوتاست ...

دیدن ماه فقط باچشم و غیر مسلح

اجازه دیدن ماه هم با چشم مسلح و هم غیر مسلح



این بستگی به نظر مرجع تقلید شما داره که معیار منتخبش چی باشه !

حالا بر طبق معیار مرجع تقلید ؛ از هر طریقی که به ثابت شدن ماه جدید (بر پایه ی همان معیار مرجع تقلید شما ) اطمینان حاصل کنید اون روز براتون اول ماه محسوب میشه !

مثلا مرجع شما نظرشون بر دیدن با چشم غیر مصلح هست و شما هم یک پسر خاله توی روستا دارید که خوب میتونه در تاریکی کویر با چشم روئیت هلال کنه ... زنگ میزنه به شما که من هلال رو با بابام  ( که البته هردو ادمهای مورد اعتمادی هم هستند )دیدم ...   همین بسه که امروز برای شما ماه شوال حساب بشه و برید نماز عید فطر و بعد یک ماه روزه گرفتن یک صبحانه ی مشتی کپل بزنید بر بدن !

یا اینکه استاد شما منجم هستند و در علم نجوم تبهر کافی دارن و حکم مرجع شما هم اجازه بر استهلال با تلسکوپ(چشم غیر مسلح ) هست ... زنگ میزنید ... میگن ما در دل کویر های یزدمو ماه رو دیدیم ... همین بسه که  باز شما صبحانه سوسیس تخم مرغ با کوجه فرنگی و خیارشور و نون سنگک بزنید بر بدن!

اینکه زنگ میزنن دفتر مراجع بخاطر اینه که شما ایشون و دفترشونو به عنوان منبع خبر مورد اعتماد و عادل قبول دارید و میخواید طبق مبنای انتخابی شون حکم رو با اطمینان دریافت کنید ... وگرنه هیچ لزومی به زنگ زدن و پرسیدن از دفتر مراجع نیست ...


* گاهی اتفاق افتاده که شمال و جنوب یک کشور مختلف اعلام شده و یک جا هلال ثابت شده و منطقه دیگر ثابت نشده ..!!

* یک حکم حاکم شرع هم داریم که ولی فقیه اگر (حکم) به اثبات عید بکنند بر همه ی مسلمین حتی مراجع تقلید در هر حالتی و با هر مبنایی واجب هست که اون روز رو اول شوال بدونند و عید اعلام بشه .

فقط حضرت ایت الله سیستانی حفظه الله تعالی نظرشون اینه که حکم حاکم شرع در صورتی نافذ است که از آن اطمینان به دیده شدن ماه ثابت بشه ...
اما همین هم در شرایطی که مرتبط به مسائل اجتماعی میشه در صورت حکم حکومتی دادن حاکم شرع و ولی فقیه مسلمین ، حتی بنا بر مبنای خود حضرت ایت الله سیستانی هم لازم التبعیه هست . که البته در این چند سال اخیر حضرت آقا حکم کومتی برای این موضوع ندادن .

( حکمی که مصلحت عامه ی مسلمین و نظام جامعه و معاش مردم در آن لحاظ شده )


عیدتون مبارک

التماس دعا

یا علی

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۲ ، ۰۷:۴۸
شیخ عبدالزهرا وثوقی

۲۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۲ ، ۰۲:۳۴
شیخ عبدالزهرا وثوقی

بسم الله الرحمن الرحیم

تقریبا از دوران دبستان دیگه با هم بزرگ شدیم ... شر ترین و پر شور ترین بچه هایی که اون محله به خودش دیده بو.

کم هم نبودیم .. محله مون یک فضای سبز شخصی چند هزار متری واسه ساکنین مجتمع داشت که گاهی شبها تا نیمه شب بازی میکردیم . از قایموشک از توی پارکینک چندصد متری تا بالای برج های 12 طبقه فاز و توی اسانسورهای ساختمون ها بگیر تا اب بازی های تابستون و شنا توی حوض محوطه !!

قطعا فضایی کمیاب و بسیار خوش گذشتنی بود .. بماند که تو این فضا همه چیز طبیعی و قابل دسترس بود.

مسجد محله سالها بود که هنوز افتتاح نشده بود  با دوچرخه که ت محل راه میافتادیم میرفتیم پشت شیشه ها صورتمونو میچسبوندیم به شیشه ها و داخل این مسجد خالی رو نگاه میکردیم ... یک نیمه شعبان بود که وقتی بابام داشت ظرفا رو میشست و من اب میکشیدمو مامانم دعام میکرد !!! از پنجره اشپزخونه که ورودی مجتمع دیده میشد دیدم دوتا روحانی وارد مجتمع شدن و انگار داشتن با محلله اشنا میشدن .

خلاصه ..مسجد افتتاح شد ... انقدر ذوق و شوق داشتیم که دیگه از محوطه یادمون رفته بود ...

با وجود اینی که شاید هیچ کدوممون حتی خونواده هامونم اهل برو بیای به مسجد نبودن ! الان میفهمم اون سید همه ی جوونی شو چطور گذاشت به پای ما ... وقتشو ... دغدغه هاشو ... حتی پولشو ... یه مدتیه که تو یه مسجدی با جوان هاش کمی کار میکنم ... واقعا حالا قدر استادمونو بیشتر میفهمم ...

الکلام ... اینکه شاید غریب به بیست نفری ... با هم رفیق بودیم .. بیرون رفتیم ... مسافرت رفتیم ... شبا تو مسجد خوابیدیم .. سیاهی محرم زدیم .. زیر یک سیاهی سینه زدیم .. گریه کردیم .. اشک ریختیم .. تفریح کردیم ...استخر رفتیم و ....

الان چندتامون دکترای برق هست چندتا مهندس و تکنسین برق ... چندین مهندس عمران و معماری و کامپیوتر چندتا طلبه ایم ..

الان خیلی بزرگتر شدیم ..

میبینم که شیطان این روز ها بیکار ننشسته ...

امیدوارم  روزی برسه که با رفقا همگی سرمون  پای سیاهی ها و پرچم مشکی های امام حسین که تا الان سالهاست از بچگی زیرشون سینه ها زدیم و اشک ها ریختیم ، به زانوهامون برسه ... اون روزی که ریشمان هم سفید شد با هم پای همین دستگاه سینه بزنیم که خوشحال از این جوانی از دست رفته ایم ... داریم با حسین حسین پیر میشویم .... ممنون لطف مادر این خانواده ایم...

ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

آبرو می رود ای ابر خطاشوی ببار

که به دیوان عمل نامه سیاه آمده ایم ...



۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۵۵
شیخ عبدالزهرا وثوقی

افسران - کاسه های شیر در دست کودکان کوفی چه می کند...

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۲ ، ۰۷:۵۹
شیخ عبدالزهرا وثوقی
بسم الله الرحمن الرحیم

عرض تسلیت شهادت مولی الکونین ابوتراب حیدر کرار امیرالمومنین علی علیه السلام ،خدمت رفقای عزیز

این شبها مارو هم خیلی دعا کنید ... خدا توفیق سربازی مخلصانه امام زمان رو عنایت کنه .


واقعا گاهی این حدیث حضرت صادق علیه السلام با تمام وجودم عجین میشه که ...

من یرد الله به خیرا یفقهه فی الدین .

خدا خیر هرکه را بخواهد دین شناس و فقیه در دینش میکند .

پز نمیدما!! اما خب واقعا خدا رو شکر میکنم که جوانیم و گل دوره ی زندگیم داره پای این مسیر خرج میشه .

خدا وکیلی سختی هایی داره که عمرا اگه علاقه نداشته باشی و خود اهل بیت نخوان نمیتونی دوام بیاری .

چند روز پیش خیلی غم داشتم از یه سری امور ... استادم میفرمودن این یه راهیه که نه خودت واردش میشی و نه این خودتی که تو این راه میمونی  یا خارج میشی ...   بخوان دستتو میگیرن میارن راهت میدن  و خودشونن که اگه نا سپاسی و کم لیاقتی ای ببینن  شاید دیگه نگهت ندارن .

خیلی ها بودن به سن طلبگی ما رسیدن و بعد چند وقت همه چیز برگشت ...

من میشناسم کسی رو که حتی تا درجه ی اجتهاد هم پیش رفته بود ... خوش استعداد با وقار عالم ... از طلبگی اومد بیرون ... زندگیش به خاک سیاه نشست ..

وارد این راه که شدی واقعا باید  مواظب محفوظ موندن لیاقتت باشی !

چوبی که ما میخوریم خیلی وقت ها چند برابر عوام الناسه ... من خودم بارها تجربه کردم !! یک خطای کوچیک که ازت سر میزنه همچین قشنگ حالتو سرجاش میارن که خودتم نمیفهمی ! درست هم هست

حضرت فرمودند : کونوا لنا زینا و لا تکونوا علینا شینا ...

مایه ی سر افرازی و سربلندی ما باشید نه سر افکندگی و ملامت !


دیدید هر کسی تو حرفه ی خودش که مسلطه نسبت به اون کار چه خوب و با احاطه و ارامش و یقین برخورد میکنه ؟!  وقتی حرفه ت جهان شناسی میشه خیلی باز تر و بالاتر و قشنگ تر زندگی رو میبینی ! واقعا همینه

واقعا الان که بعد چندین سال با این عقائد اشناتر شدیم  بعضی وقتا با ادمهای خیلی بزرگ و با تجربه که هم کلام میشی خودت حس میکنی که نگرش و بینشی شاید خیلی روشنتر نسبت به اونا از این زندگی داری .

باور کنید اصلا تعریف و خودستایی و این حرفا نیستا ..   ویژگی شناخت و مطالعه ی جهان بینی اینه !

یعنی کسی که واقعا اصول عقائد رو خوب بلد نیست هیچ از این دنیا نمیفهمه ... الا تجربه ای !

وقتی عدل رو میدونی و میفهمی ... توحید رو متوجه میشی .. معاد واست روشن میشه ، اصل نبوت و امامت رو یاد میگیری والله یک آرامش عجیبی توی زندگیت سایه افکن میشه ... کلا راحتی !

همینه که امیر المومنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما در عین حالی که در فقر تمام زندگیشونو بسر میبرن اما زیبا ترین و قشنگ ترین و نورانی ترین و رمانتیک ترین و عشقوولانه ترین زندگی عالم هستی رو داشتن ... اون همه مشکلات اول اسلام تازه بماند .

الکلام اینکه ... تعارف نداریم ... یاد گیری دین و دین شناسی غیر از اینی که امروز واجب عینی ست و همه ی خانواده های ما احتیاج به یک عالم یا عالمه دینی دارن، راهیست که اولین شعبه ی نورش زندگی خودتو روشن میکنه ...


خدا قلوب ما رو به نور علم و ایمان و عمل منور بفرماید ...

یا علی

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۲ ، ۲۰:۳۸
شیخ عبدالزهرا وثوقی
بسم الله الرحمن الرحیم


خیلی وقت بود درباره اسمم چیزی ننوشته بودم !


قسمت موضوعات مطالب کامل و تحقیق شده  یه سری مطلب گذاشته بودم

اما اونروز نشسته بودم داشتم فکر میکردم ... دیدم اصلا احتیاجی به این استدلال ها هم نبوده !

یاد حدیث حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام افتادم که «من علّمنی حرفاً فقد صیّرنی عبداً»

حضرت فرمودند که به من یک کلمه چیزی یاد بده مرا بنده ی خودش کرده ...

یا اصلا ... این همه مگه ما نشنیدیم عبد ... اهل بیت چه همه عبد داشتند ... هیچ جا هم نیومده انسان فقط باید بنده ی خدا باشد . انسان باید فقط خدا را بپرستد .. عبد بودن و عبد خدا بودن یه چیز است و بنده خدا بودن و پرستیدن خدا هم چیزی دیگر ! 

لذا اصلا احتیاجی به اون همه قیل و قال نبود !  البته ثمره داشت ها .. حد اقل واسه اطلاعات خود بنده !

یا علی

۲۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۲ ، ۰۲:۳۰
شیخ عبدالزهرا وثوقی
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

این روزها عجیب تند و سریع صبح و شب میرسه ...

صبح ها و مغرب نمازهای مسجد محل با حقیره ...


سرو کلله با بچه ها و جوانها وااااااااااااااااااااقعا حوصله میخاد .

کلاسهای حوزه هم شروع شده ....

راستی از غلام یادتونه ؟؟؟

ازمون حوزه شرکت کرد .. الحمدلله مصاحبش رو هم قبول شد . مدرسه خودمون !

دیشب رفته داده پیراهن یقه شیخی هم براش بدوزن !

امیدوارم محکم باشه و محکمتر بمونه توی این راه ... واقعا میگم ... فقط و فقط و فقط عشق میخواهد و بس

وگرنه که والله نتوانی بمانی

این عشق راهم فقط و فقط و فقط باید بدهندت ... تفضل کنند ... !!

از همین جا بهش تبریک میگن  ... نوکری و سربازی امام زمانت هنیئا لک ...

یادت باشه همه این لیاقت رو شاید نداشته باشن ... خیلی ها ارزوشونه پا در این وادی بذارن اما شرایط مهیا نمیشه ...

و بیشتر تر یادت باشد ... لیاقتت را روز افزون کنی ...

من یرد الله به خیرا یفقهه فی الدین ... امام صادق علیه السلام فرمودند . خدا خیر هرکه را بخواهد دین شناسش میکند ...

استوار باش و مرد ...

یا علی

۲۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۲ ، ۰۲:۱۵
شیخ عبدالزهرا وثوقی


نقل میکنند، شیطان در حال بیدار کردن شخصی برای نماز صبح بوده است؛ شخص بیدار میشود و میپرسد:کیستی؟ میگوید شیطان هستم!


شخص میگوید تو همه را خواب میکنی! چرا مرا بیدار کردی؟
شیطان گفت:تو بعد از قضا شدن نماز انقدر ناله میکنی که دو برابر نماز گیرت میاید.



 

۳۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۲ ، ۱۷:۴۱
شیخ عبدالزهرا وثوقی
بسم الله الرحمن الرحیم

از اول خیلی توی خط  شهدا و جنگ و دفاع مقدس این حال و هواها نبودم ..

اما حسینیه کوچولوی شرهانی ... همونی که کلا یک  فرش بیشتر نمیخوره و یک قبه ی خیلی کوچیک داره ... 

همون وقتی که سعی میکردم کاملا عقلانی با این مسائل برخورد کنم و همه ی سعیم این بود که نکنه یه وقتی کاری افراطی مخالف با اصول انجام بدم

همون وقتی که حتی کفشهامو هم روی اون خاک های مقدس در نیاورده بودم  ...

همون موقع بود که  جلوتو از همه وارد حسینیه شدم ... هیچ نمیدونستم اینجا چیه !

همون موقع بود که یک حال عجیب ... یک جزبه ی کاملا ملموس و دوست داشتنی  گرفتم ...  

همون موقع بود که تا بخودم اومدم  دیدم گونه هام همه پراشک ... دارم زار میزنم ... هیچ خبری نبود ... نه صدایی نه کسی و نه روضه ای ...

همون موقع بود که تا بخودم اومدم دیدم از بین سیاهی های جلوی پنجره حسینیه نوری افتاده روی یک تابلو ...


در این مکان مقدس تا کنون پیکر مطهر بیش از 1000 شهید گمنام دفن شده ...


شهدا را باید درک کرد ...

من و شما حتی از وقتمون و راحتی مون هم حاضر نیستیم واسه دین بزاریم . کاری که امروز به همه واجبه

اما این جوونهای عاشق امام حسین ... خادم امیر المومنین و حضرت زهرا سلام الله علیها جونشونو مالشونو برا دین گذاشتن .... 

یاد زمان کودکیم افتادم ... مادرم چقدر صبورانه زحمت میکشید ... خون دل خورد و ما رو بزرگ کرد

یک مادر تا بچه اش رو یک جوان رعنا کنه ...   بخدا پیر میشه ...  بارها پیر میشه ..



چهارتا دسته ی گلشو داد .. تا اشک رهبرشو نبینه

چهارتا نور چشمشو میوه قلبشو داد تا دین تنها نباشه و امروز خودش تنها میشینه روبروی این عکسها ...

تنها نذاریم این مادرهارو ....

تنهاشون نذاریم با دین داریمون

تنهاشون نذاریم با حفظ حرمت ها .  تنهاشون نذاریم با مقید به نماز بودن . تنهاشون نذاریم با غیرت داشتن مرد بودن ... با عفت و حیا داشتن محجبه بودن ...


خیلی اتفاقی برای چند ماه کانال  کمیل و حنظله  با اجازه ی عراق دست بچه های تفحص بود و ماروهم بردن دیدن اون منطقه ...

یک گروه 40 نفره توی منطقه بودن که همه با هم اونجا شهید شده بودن و حالا  ایران  تونسته بود که اجازه تفحص اون قسمتو از دولت عراق بگیره ...

مادری رو از یک معبر بردن جلو ... منطقه کاملا مین گذاری شده بود . گفتن این مادراز بعد جنگ کار هرسالشه .. هرطوری شده میاد این منطقه ..  گفته بودن پسرش توی همین منطقه شهد شده ...

گریه میکرد ... زار میزد ...      پسرم .... سید ...  تو هم مثل مادرت  فاطمه زهرا سلام الله علیها قبرت معلوم نیست ...  پسرم  عیبی نداره زائری نداری ... میدونم مادرتون  حضرت فاطمه همیشه بهتون سر میزنه .. نکنه رفقای تفحص گرت پیدات کنن ... !! نکنه بیای شهر ها ...  شهر ها پر از گناه شده ...


یا علی


۲۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۲ ، ۱۶:۳۸
شیخ عبدالزهرا وثوقی